چکیده:
در مقاله پیش رو سعی بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی، گفتمان ارائه شده از سوی محمود احمدی نژاد، نامزد دور دهم انتخابات ریاست جمهوری، تحلیل شود. روش به کارگرفته شده جهت استخراج دال های این گفتمان تحلیل بینامتنی و بیناگفتمانی پیشنهادی در روش ـ نظریه فرکلاف است. در ادامه دال های استخراج شده در چهارچوب نظری یعنی روش ـ نظریه لاکلاو و موفه قرار گرفتند تا با ارائه تصویری کلی ما را در فهم چگونگی مفصل بندی دال ها در کنار یکدیگر، نحوه تعریف و بازتعریف دال ها توسط دال مرکزی، چگونگی انسجام آن ها حول دال برتر و نیز ایجاد مرزهای ضدیتی به منظور غلبه هژمونیک بر سایر گفتمان های موجود در این عرصه یاری نمایند. دال برتری که به این گفتمان انسجام بخشیده و سایر دال ها را حول خود مفصل بندی کرده مدیریت مردمی است.
خلاصه ماشینی:
در ادامه دال هاي استخراج شده در چهارچوب نظري يعني روش ـ نظريۀ لاکلاو و موفه قرار گرفتند تا با ارائۀ تصويري کلي ما را در فهم چگونگي مفصل بندي دال ها در کنار يکديگر، نحؤە تعريف و بازتعريف دال ها توسط دال مرکزي ، چگونگي انسجام آن ها حول دال برتر و نيز ايجاد مرزهاي ضديتي به منظور غلبۀ هژمونيک بر ساير گفتمان هاي موجود در اين عرصه ياري نمايند.
بر اساس چنين رويکرد انتقادي است که تحليل گفتمان انتقادي به مثابۀ نوعي پژوهش تحليل گفتماني در نظر گرفته مي شود که پيش از هرچيز «شيوهايي را که قدرت آسيب رسان ، سلطه و نابرابري در متن و گفتار به جريان مي افتند و بازتوليد و ماندگار مي شوند» در بستر پهن دامنۀ جامعه و سياست مورد بررسي قرار مي دهد (ون دايک ، ٢٠٠٣: ٣٥٢).
گوينده با استفاده از استعارٔە نظام سلطه که داراي بار معنايي منفي است و نيز با توصيف آن با ويژگي هاي منفي يک سويه و ظالمانه به طور ضمني به ديگري هاي خارجي اي اشاره مي کند که در برابر مردم قرار گرفته اند و مردم با انقلاب اسلامي در برابر آنان که صاحبان قدرت ، ثروت و سرمايه هستند ايستادند.
در ادامه ، آنان کساني معرفي مي شوند که از مسير آرمان هاي انقلاب و نيز از مردم فاصله گرفته و احساس عمومي اي را در کشور ايجاد کرده اند که گوينده نيز در آن شريک است و به همين جهت وارد عرصۀ مديريت عالي شده .