چکیده:
ویژگی شاخص اشعار شاعران نوگرا و متجـدد، توصـیف اجتمـاع، سیاسـت و دردهـای مردم است و مایة اصلی اشعار آنان را رنج شاعر تشکیل می دهد. « نیما یوشیج »_ پـدر شـعر نو در ادبیات فارسی _ و« بدر شاکر سیاب» _ پیشگام شـعر نـو در ادبیـات عـرب_ دو شـاعر نوگرا هستند که در دامان طبیعت بزرگ شدهانـد و همـواره در اندیـشة رسـتگاری و آزادی جامعة خویش ، بیزار از سیاهی و جهل و استبداد، آرام و قرار را در وجود خویش نمی یابند.
مصداق بارز این روح بیدار شاعر، در دو شعر مهتاب از نیما یوشیج و العوده لجیکـور از بدر شاکر سیاب نمود پیدا می کند؛ به همین منظور مقاله حاضر کوشیده اسـت ، ضـمن ارائـة وجوه مشترک سیاسی و اجتماعی در زندگی این دو شاعر و افکار و ایدههای مشابه آن دو، به بررسی دو شعر مهتاب و العوده لجیکور بپردازد. از آنجـا کـه بـستر هـر دو شـعر مـاجرای رنج بردن بردبارانه دو شاعر در آرزوی آگاهی و رهایی مردم از جهل و نادانی اسـت ، مـی - توان به مضامین مشترکی میان این دو اثر دست یافت . درد اجتماع و مردم، دغدغـة آزادی- خواهی و بیدارسازی و سودای نهی از خواب غفلت در بندبند هر دو اثر نمود پیـدا مـی کنـد به گونه ای که بافت کلی شعر مهتاب از نظر زمان، فضا، تکگـویی هـا و حـوادث حـاکم بـر آن، همان عناصر و حوادث کلی توصیف شده العوده لجیکور را برای خواننده تداعی مـی کند.
خلاصه ماشینی:
داشتن تعهد سیاسـی و اجتمـاعی و نگاه منتقدانة «نیما یوشیج » و « بدر شاکر سیاب» به اجتماع و سیاست ، سبب شده است کـه این دو شاعر خود را هرگز از اجتماع خویش جدا نبینند و همـواره دردهـای مـردم و رنـج - هایشان را با تمام وجود احساس کنند (شفیعی کدکنی ، ١٣٨٠: ٤٣٧) بر همـین اسـاس است که بن مایـة اصـلی بـسیاری از آثارآنهـا را، رنـج شـاعر، توصـیف اجتمـاع، سیاسـت و دردهای مردم تشکیل می دهد (طاهباز، ١٣٨٠: ٤٣٧)از دیگر وجـوه مـشترک، انـس بـا طبیعتی است که یادگار سالهای کودکی و جوانی این دو شـاعر اسـت و همـین امـر باعـث شده است که یوش با جنگل وکوه و دریایش و جیکور با نخلهـای زیبـا و بلنـدش، سـمبول بسیاری از معانی ومفاهیمی شود که نیما و بدر شاکر می خواهند در اشعارشان به شنونده القـا کنند(محمد رضایی ، ١٣٨٧: ٦٦١ )؛ تا جایی که روستا را تنها جایی می دانند که هنـوز از هجــوم مظــاهر زنــدگی شــهری و جهــل و ناآگــاهی مــردم در امــان مانــده اســت (شریفیان،٤٣:١٣٨٥).
این مقاله برآن است با نگاهی به اندیشه های نیمایوشیج بـه عنـوان پـدرSشGـعAرMنـRوOدOرN ادبیات فارسی و بدر شاکر سیاب - بر این اساس که تقریبا همـة ناقـدان معاصـر عـرب او را پیشوای مسلم شعر جدیـد عـرب دانـسته انـد - (شـفیعی کـدکنی ، ١٣٨٠: ١٦١)، نکـات مـشترک سیاسـی ، اجتمـاعی و مردمـی آنهـا را ارائـه دهـد و در چـارچوب اهـداف مکتـب آمریکایی ادبیات تطبیقی که بر خلاف مکتب فرانسوی شرط لازم بـرای ادبیـات تطبیقـی را صرفا وجود زمینه های تأثیر و تأثر نمی داند و مقایسه دو اثر ادبـی را محـدود نمـی کنـد و بـا تأکید بر جوانب زیبایی ادب به ادبیات تطبیقی اهمیت می دهد(کفافی ، ١٩٧١: ١تا٢٤) از این منظر به بررسی دو شعر مهتـاب از نیمـا یوشـیج و العـوده لجیکـور از بـدر شـاکر سـیاب بپردازد.