چکیده:
تبیین کثرت عالم و نحوه پیدایش آن از مبدا هستی یکی از دغدغه های فیلسوفان و از جمله ملاصدرا بوده است. مبحث صدور کثرت از وحدت با توجه به ظاهر سخنان صدرا که قائل به وحدت تشکیکی وجود و نظریه خاص او که قائل به وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر است، کاملا متفاوت خواهد بود. بر اساس وحدت شخصی وجود، کثرت واقعی وجود ندارد و آنچه که تحت عنوان کثرت درک می کنیم کثرت در ظهور است نه کثرت در وجود. بر این اساس اولین ظهور و تجلی حق تعالی «فیض منبسط» است که این فیض همه مراتب آفرینش را در بر می گیرد و در هر مرتبه با تعینی خاص همراهی می کند.
خلاصه ماشینی:
ملاصدرا در برخی از موارد همچـون حکمـا عقـل اول (صـدر الـدین شـیرازی، الشـواهد الربوبیه ، ١٣٩-١٤٠) ودر برخی از موارد همچون عرفا «وجود منبسـط » (صـدرالدین شـیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه ، (دوره ٣ جلدی )، ٥٠٦/١) را صادر اول معرفـی مـیکنـد و این اختلاف در تعابیر سبب شده است دیدگاه های متفـاوتی دربـاره نظـر نهـایی وی در مـورد صادر اول مطرح شود: ١- به گفته برخی معرفی عقل اول به عنوان صادر اول مبین همراهی ملاصدرا با حکماست اما نظر نهایی وی این است که صادر اول همان وجود منبسط است (حسن زاده آملی، تعلیقه بـر حکمت متعالیه ، ٢٥).
از سوی دیگر مبنای قاعده الواحد صدور است و صدور در جایی مطرح است کـه دوئیتـی در کار باشد تا یکی از دیگری صادر شده باشد، بر این اساس صدور فقط در نظریه تشـکیک و تباین معنا دارد نه در نظریه وحدت شخصی، زیرا با توجه به اینکه در نظریه وحـدت شخصـی وجود نهایت مصداق دارد.
ملاصدرا با ارجاع علیت به تجلی و اینکه موجود منحصـر در یـک مصـداق اسـت نظریـه وحدت شخصی وجود را بر میگزیند که بر این اساس دوئیت و صـدور موجـودی از موجـود دیگر مطرح نیست تا عقل اول را به عنوان اولین صادر معرفی کند.
بنابراین در حکمت متعالیه برخلاف نظریه حکما صـادر اول موجودی حقیقی نیست بلکه بر مبنای وحدت شخصی وجود و صادر اول فیض منبسـطی است که تنها مظهر و مجلای خداوند اسـت کـه اطـلاق وجـود بـر آن بـه نحـو مجـاز اسـت (جوادیآملی، رحیق مختوم، ٧٣/٢-٧٢).