چکیده:
مقابله با تحریم های اقتصادی آمریکا و اتحادیۀ اروپا به عنوان یکی از ضرورت های راهبردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. بررسی تحولات سیاست بین الملل نشان میدهد که کشورهای انقلابی و بازیگرانی که در شرایط کنش متقابل در سیاست بین الملل قرار دارند، با محدودیت های اقتصادی و راهبردی روبه رو میشوند. سیاست تحریم را باید در زمرة سازوکارهای مقابلۀ محدود، تدریجی و مرحله ای مقابله با کشورهای چالشگر در نظام جهانی دانست . تحریم های اقتصادی و راهبردی آمریکا علیه ج .ا.ایران از سال ١٩٧٩ مرحله به مرحله افزایش یافته است . شدیدترین تحریم ها مربوط به سال ٢٠١١ میباشد که در قالب «تحریم های فلج کننده » نامگذاری شده است . تحریم های فلج کننده معطوف به هدف گیری سیستم مالی جمهوری اسلامی ایران بوده و به این ترتیب محدودیت های متنوعی را علیه ساختار اقتصادی ایران اعمال کرده است . محدودیت برای فروش نفت به سایر کشورها و همچنین محدودیت برای دریافت منابع مالی ناشی از مبادلات اقتصادی را باید در زمرة نشانه های مربوط به تحریم اقتصادی ایران دانست . روند مذاکرات نشان میدهد که ایالات متحده تمایل چندانی برای افزایش درآمدهای اقتصادی ایران ندارد. افزایش صادرات نفت به موازات کاهش قیمت نفت ، منجر به درآمدهای نسبتا یکسانی برای ایران در اقتصاد جهانی گردیده است . مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مدل ساختار – کارگزار در پی پاسخگویی به این سوال است که سازوکارهای اساسی تحریم های راهبردی آمریکا و جهان غرب علیه جمهوری اسلامی ایران کدام است و در چه فرایندی شکل میگیرد؟ نتایج نشان میدهد که الگوی کنش راهبردی ایالات متحده در روند دیپلماسی اجبار و سیاست تحریم ایران معطوف به تشویق سایر بازیگران به اعمال تحریم و فشار اقتصادی بیشتر علیه ایران در راستای انعطاف پذیری بیشتری بوده است که میتوان آن را در روند دیپلماسی هسته ای ایران بویژه در چارچوب «طرح اقدام مشترک» مشاهده نمود. روند گذار از بحران های ناشی از تحریم اقتصادی ماهیت سیاسی دارد. بنابراین لازم است تا از سازوکارهای سیاسی برای مقابله با سیاست تهاجمی و الگوهای محدودکنندة ساختار اقتصادی و راهبردی ایران در نظام جهانی استفاده شود.
خلاصه ماشینی:
"از آنجایی که ادامه تحریم مخاطرات راهبردی و تهدیدات مرحله ای برای ساختار و فرایندهای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به وجود میآورد، از این رو اهداف اصلی پژوهش حاضر را میتوان به شرح ذیل مورد توجه قرار داد: - شناخت سازوکارهای کنش قدرت های بزرگ در برخورد با کشورهای پیرامونی ؛ - درک واقعیت های تاریخی روابط آمریکا با ایران در سالهای بعد از ایجاد روابط دیپلماتیک با ایالات متحده ؛ - تحلیل زمینه های بین المللی تحریم های اقتصادی و راهبردی ایران ؛ - شناسایی لابیهای فعال در آمریکا و کشورهای اروپایی برای اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران ؛ - بررسی کشورهای مهم تأثیرپذیر از تحریم در برخورد با ایران و تحلیل الگوی ارتباطی با آنان ؛ - بررسی الگوی رفتار کشورهای تأثیرگذار ـ تأثیرپذیر از تحریم در برخورد با ایران و تحلیل الگوی ارتباطی با آنان ؛ - شناسایی سازوکارهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران ؛ - تبیین نتایج سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریم علیه قابلیت های ساختاری، نهادی، اجتماعی و بین المللی ج .
از آنجایی که بخشی از تحریم های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران در قالب نهادهای بین المللی (همانند شورای امنیت سازمان ملل ) طراحی گردیده و بخش دیگر آن معطوف به تحریم های یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا میباشد، از این رو برای پاسخ به موضوعات یاد شده ، در این پژوهش از «نظریه نهادگرایی ساختاری و شبکه ای» استفاده میشود.
چنین خدماتی زمینـه واکـنش اگرچـه ، روابط فوق قلمروی گاهی موجب تضعیف سیاست های راهبردی ایالات متحده در برخـورد بـا جمهوری اسلامی ایران در مورد تحریم های اقتصادی گردیده ، اما تجربـه نشـان داده اسـت کـه شرکت های چندملیتی همکاری کننده با ایـران هماننـد جوامـع بـدون قلمـرو اغلـب بـه شـدت شکننده هستند."