چکیده:
خاصیّت تنوّع واژگان از عـوامل مهم در مقبولیت یک شعر یا نثر محسوب میشود. تنوّع واژگان از جمله ویژگیهای سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متنها، میتوان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوّع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونههایی از نوشتههای ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در میآورد. نتیجة این بررسی، نشان میدهد که اسلوب قاضی حمید الدین بلخی (5/48 %) در مقایسه با ابن درید و بدیع الزمان همدانی از تنوّع واژگان بیشتری برخوردار است و اسلوب ابن درید (48 %) در سطح پایینتری نسبت به آن دو قرار میگیرد و اسلوب بدیع الزمان (2/48 %) در حدّ وسط میان آن دو میباشد.
خلاصه ماشینی:
تنوع واژگان از جمله ویژگیهای سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متنها، میتوان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونههایی از نوشتههای ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در میآورد.
فرضیه اساسی پژوهش حاضر، این است که تنوع واژگان در اسلوب مقامات عربی به مراتب بیشتر و پر رنگتر از مقامات فارسی باشد؛ زیرا مقامات در ابتدا در محیط عربی، ظهور کرد و با دست توانای نویسندگان و ادیبان برجستة آن از جمله ابن درید، بدیع الزمان همدانی و حریری به حد اعلای تکامل و شکوفایی دست یافت و بعد از آن بود که به زبان فارسی هم راه یافت و قاضی حمید الدین محمد بلخی در سال 504 هـ.
پیشینة پژوهش در زمینة مقایسة تطبیقی خاصیت تنوع واژگان در اسلوب مقامات عربی و فارسی تاکنون هیچ بحث و تحقیقی انجام نگرفته است، اما در خصوص به کارگیری این روش درباره سایر نویسندگان در سالهای اخیر مقالاتی در مجلات دانشگاهی نوشته شده است: مثلا «قیاس خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب»؛ «دراسة لنماذج تطبیقیه لکتابات سید قطب»، محمد مندور و محمد غنیمی هلال از هومن ناظمیان (1385) و نمونههای دیگری از این دست پژوهشها.
ما دراین بحث، هر چهار روش را به کار بستهایم تا نسبت تنوع واژگان را در اسلوب این سه نویسنده برجسته آداب عربی و فارسی (ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی) به شکل دقیق و مستند مقایسه کنیم.