چکیده:
در پرتو آموزههای اخلاقی است که میتوان به صفات و خصلتهایی دست یافت، مجموعه رفتارهای خود را براساس آن استوار کرد و از زیست و زیباییهای اخلاقی برخوردار شد. آنانی که در سر سودای نصرت و یاری ولی خدا را دارند، باید از راه فرهنگ انتظار، معبری به سوی رفتاری ورعانه و محاسن اخلاق بگشایند؛ به گونهای که تمامی اعمال و رفتار آنان از رنگ و بوی انتظار برخوردار باشد و رفتار ورعانه و متخلقانه او با رویکردی منتظرانه باشد. اینگونه است که میتوان از هماکنون در جرگه اصحاب و یاران درآمد و زمینهساز گردید؛ چنانکه فرمودهاند: «أعینونا بالورع؛ ما را [در تحقق اهداف] با ورع، یاری نمایید.» (کلینی، 1365: ج2، 78، باب الورع، ح12) همچنین در همین راستاست که ارکان نصرت و یاری حجت خدا و تحقق اهدافش را در شکلگیری خصلت و صفات اخلاقی ورع، اجتهاد، عفت و سداد به نمایش گذاردهاند: «أعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد». (شریف رضی، 1414ق: ج3، 70، نامه 45)در این نوشتار در دو محور به دیدگاه استاد صفایی حائری دربارۀ اخلاق زمینهساز پرداخته شده است:1. خصلتهای ورع، اجتهاد، عفت و سداد چگونه دستیافتنی است و در چه زمینهای میرویند؟2. نصرت و یاری حجت الهی از طریق خصلتهای چهارگانه چه صورتها و جلوههایی دارد؟در طول تاریخ، مدعیان بسیاری از گوشه و کنار سربرآورده و با دعوی امامت، جمعی را فریفتهاند و به خود مشغول کردهاند. از اینرو امامان برحق، همواره میکوشیدند با ارائه معیارهای لازم، مؤمنان را از دام مدعیان شیاد برهانند. از جمله معیارهای ارائه شده از سوی پیشوایان معصوم در اینباره، نشانههای امام است؛ نشانههایی که به کمک آن میتوان امامان راستین را از مدعیان دروغزن شناسایی کرد. «وصیت» از جمله نشانههایی است که در روایات متعدد از آن سخن گفته شده است؛ یعنی هر کس وصی امام پیشین باشد، او امام است؛ البته مشروط به آنکه وصیت مورد نظر آشکار باشد، به اندازهای که وقتی از مردم کوچه و بازار سؤال شود: امام به که وصیت کرد؟ مردم بگویند: به فلانی. همچنین وصیت نمیتواند به یک عنوان کلی و مبهم تعلق گیرد، بلکه باید امام را بعینه مشخص کند و مصداق آن را به طور دقیق تعیین نماید. به همین دلیل، گزارشهای متعددی در اینباره وجود دارد که پیشوایان معصوم به هنگام وصیت به امام پس از خود، عدهای را بر این کار شاهد میگرفتند و البته علنی بودن وصیت در شرایط تقیه به شناسایی امام نمیانجامید؛ چرا که تنها کسانی از وصایت به امامت پی میبردند که از پیش میدانستند وصیت نشانه امامت است. در برخی از روایات در کنار مطلب یادشده تأکید شده است که از دیگر نشانههای امام، به همراه داشتن وصیت پیامبر گرامی اسلام( است. وصیت مورد نظر این دسته از روایات، وصیت مکتوب رسول خداست که از امام سابق به امام لاحق سپرده میشده و اکنون در اختیار آخرین ذخیره الهی _ امام مهدی( _ است.
خلاصه ماشینی:
"اینگونه است که میتوان به نصرت و یاری امام زمان( شتافت و زمینههایی برای حجت خدا فراهم کرد؛ آن هم در شرایط بسیار سخت عصر غیبت که شیطان، نفس، حرفهای مردم و جلوههای دنیا پیوسته دعوتهای پیدا و پنهان و بسیار فریبا دارند و هرچه به زمان ظهور نزدیک میشویم، تهاجم دشمنان چهارگانه آدمی اشتداد مییابد که با نگاهی گذرا به مجموعه روایات ناظر بر ملاحم الفتن، فضای روشن و آشکاری به دست خواهد آمد.
تبیین و تحلیل زمینههای رویش خصلت اجتهاد اجتهاد چگونه دست یافتنی میشود و در چه زمینهای میروید؟ وقتی انسان فرصت محدود عمر خویش را با توان و بایستههایی که در این مدت کوتاه باید انجام دهد محاسبه کند، از اهمال و تنبلی رها شده و به شکل دیگری از اجتهاد و تلاش روی خواهد آورد.
به بیان دیگر، کسانی که میخواهند به یاری حجت خدا بشتابند، در ابتدای امر باید آسیبها و دردهای خویش را درمان کرده و با خصلتهای چهارگانه، آفتها را زدوده باشند تا بتوانند توان لازم را برای یاری او داشته باشند؛ همچنان که حضرت امیر( میفرماید: أرید أن أداوی بکم و أنتم دائی کناقش الشوکة بالشوکة؛ (شریف رضی، 1414: خطبه 121) میخواهم خود را با شما درمان کنم و درد من شمایید، چونان که کسی بخواهد خار را به خار از تن برون کند."