چکیده:
انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات، مفهوم قدرت و امنیت را تحت تأثیر قرار داده است. عمده تحلیلهای صورت گرفته که رابطه علی- معلولی میان انقلاب اطلاعات و مفاهیم قدرت یا امنیت برقرار مینمایند معتقدند که مفاهیم و تئوریهای مدرن امنیت (در چارچوب رویکرد امنیتی دولتمحور یا امنیت سخت) دیگر نمیتوانند به پرسشهای مهم مرتبط با مرجع امنیت، موضوع امنیت، سرشت تهدیدات و جغرافیای تهدیدات پاسخ دهند. مقاله فعلی میکوشد نشان دهد ظهور و توسعه ICT و مظاهر اصلی آن شامل رسانههای دیجیتالی فرامرزی بهویژه اینترنت چگونه در ایجاد تحولات جدید امنیتی در عصر پسامدرن (امنیت نرم) در سه حوزه موضوع امنیت، مرجع امنیت و سرشت و ماهیت تهدیدات تأثیرگذار بوده است. پرسش اساسی این است که انقلاب ICT چه تأثیری بر تطور مفهوم امنیت (گذار از امنیت سختافزاری به امنیت نرم) و ظهور موج چهارم مطالعات امنیتی داشته است و این مسأله چگونه میتواند از حیث نظری در دهه چهارم انقلاب اسلامی خود را بروز و ظهور دهد؟ فرضیه اصلی آن است که انقلاب ICT سه مقوله مرجع امنیت، موضوع امنیت و جغرافیای تهدید را به نفع شهروندان در ارتباط با حاکمیت ملی تغییر بنیادین داده که بالقوه میتواند تهدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران به شمار آید. نتیجه حاصل این نوشتار آن است که پدیدههایی مانند مهارت در مدیریت کنش جمعی، فزاینده شده مطالبات ذهنی و اجتماعی در جامعه، گذار از مرجعیت حاکمیت ملی به مرجعیت فراملی و فرو ملی از مصادیق بارز و برجسته ظهور مسائل امنیت نرم و تأثیرگذار بر امنیت جمهوری اسلامی در دهه چهارم انقلاب اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
"بهعبارتدیگر «با Human Security کاهش اقتدار سنتی دولتهای مدرن در جهان شبکهای شده امروز آیا بازیگران دولتی قادر به تأمین امنیت شهروندان خود در داخل هستند؟»؛ «آیا همین دولتها که در گفتمان مدرن مرجع تأمین معرفی میشدند، خود به تهدیدی علیه امنیت شهروندانشان مبدل نشدهاند؟» پیش از ظهور مطالعات امنیت نرم تحت تأثیر ظهور پارادایم امنیتی انتقادی (اعم از مطالعات مکتب انتقادی و پسامدرنیستی) تصور غالب، پاسخ این پرسش را در قدرت فائقه مرکزی دولت خلاصه مینمود.
در مقابل در عصر پسامدرن که با جهانیشدن اطلاعات و ارتباطات مصادف شده است، به دو علت عمده، گسست امنیت جامعه از امنیت دولت و در حقیقت تمایز امنیت نرم از امنیت سخت مورد تأکید قرار میگیرد: اول اینکه دولتها دیگر بهاندازه گذشته قادر به حمایت و محافظت از شهروندان خود در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی نیستند چراکه ماهیت و سرشت این تهدیدات بهگونهای غافلگیر کننده تغییر اساسی پیداکرده است؛ دوم و در یک گام جلوتر اینکه دولت خود به تهدیدی علیه امنیت ذهنی و فیزیکی شهروندان در عصر جهانی شده امروز مبدل شده است که خود میبایست توسط یک مرجع فرا حکومتی نوین کنترل و هدایت شود.
بهعبارتدیگر برخلاف شرایط سیاسی - اجتماعی قبل از وقوع انقلاب اسلامی، تنها این مردم و بدنه جامعه نیستند که در مقابل ورود ارزشهای جدید به درون نظام اجتماعی - سیاسی مقاومت میکنند بلکه دقیقا آنگونه که جانسون در تئوری انقلاب خود مطرح مینماید این سیستم سیاسی است که اصلا و رأسا در برابر ورود انواع متعدد و متنوعی از نمادهای فرهنگ، سیاست و اقتصاد غرب مقاومت میکند این مقاومت در شرایطی صورت میپذیرد که نسل سوم و چهارم انقلاب (جوانان که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند) از برخی از این تغییرات و جلوهها و نمادهای آن تا حد زیادی استقبال مینمایند (بینام،1381)."