چکیده:
از پرفرازترین وحکیمانه ترین فرازهای تاریخ اسلام، پذیرش ولایت عهدی مأمون عباسی توسط امام رضا(ع) است. شرایط و اهدافی که سبب شد تا این پیشنهاد مورد پذیرش واقع شود در طول تاریخ حیات سیاسی اسلام مورد گفت و گو بوده است. شواهد تاریخی و متون روائی ما نشان می دهد؛ شبهات مرتبط با این اتفاق سیاسی سابقه در دوران امام هشتم داشته و ایشان اولین و اصلی ترین شخصیتی است که به این شبهات پاسخ داده اند. اگرچه افراد دیگری در عصر امام رضا(ع) مانند مامون عباسی و برخی از راویان و اصحاب امام هشتم مطالبی را در علل وانگیزه های این پذیرش بیان کرده اند اما پاسخ اصلی و نیزانگیزه ها و اسباب این اقدام را باید درکلام امام رضا(ع) که متکی به وصف علم وعصمت است دریافت کرد و آن را حجت قرار داد. ایشان در مقام دفاع کلامی و اخلاقی از پذیرش ولایتعهدی، مسئله کراهت، اجبار، اضطرار و ضرورت را بطور بارز مطرح کرده و تصمیم خود را نمونه ای از اقدام یوسف پیامبر و دانیال نبی در همکاری با عزیز مصر و طاغوت عصر خود دانسته و عمل خود را، به وارد شدن امام علی(ع) در شورای تعیین خلیفه در عهد خلیفه اول مستند می سازد. مجموع این پاسخ ها که از احادیث کتاب عوالم العلوم(ج22) مرحوم بحرانی استنباط می شود؛ اساس تنظیم یک قاعده راهگشا در نظام سیاسی اسلام خواهد بود. زیرا این اقدام امام رضا(ع) به تعبیر دانش اصول فقه، خصوصیت نداشته و منحصر به شخص امام رضا(ع) و مأمون عباسی نمی گردد. بنابراین با تنقیح مناط و إلقاء خصوصیت از این اقدام امام رضا(ع)، می توانیم این پذیرش را مانند صلح امام حسن(ع) در برخی از شرایط اجتماعی یک شیوه مشروع در تعاملات سیاسی دانست.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه، از نقل یکی از راویان به نام «یاسر» معلوم است که امام هشتم پس از پذیرش ولایتعهدی دست های خود را به طرف آسمان بلند کرده و پس از آن که خود را در این پذیرش مکره و مضطر معرفی می کند، با اشاره ای لطیف عمل یوسف پیامبر(ع) در مقابل عزیز مصر را مستندی بر اقدام خود دانسته و از خداوند می طلبد که همانگونه که بنده و نبی خود یوسف را در هنگامه ولایت پذیری عزیز مصر مواخذه نکرده ای مرا نیز در پذیرش این ولایتعهدی مواخذه نکن« عن یاسر قال: لما ولی علی ابن موسی الرضا(ع) العهد سمعته و قد رفع یدیه إلی السماء و قال: اللهم أنک تعلم أنی مکره مضطر فلا تواخذنی کما لم تواخذ عبدک و نبیک یوسف حین دفع إلی ولایه مصر» ( بحرانی، ج22، ص 283).
در کلام دیگری که از امام رضا(ع) نقل شده است ایشان بطور مشخص از یوسف و دانیال نبی که در شرایط اضطرار از طاغوت زمان خود ولایت را پذیرفتند نام می برد و به این شکل شرایط ویژه ای که در مقابل مأمون پیدا کرده است را نظیر شرایط این دو پیامبر می داند و در پیشگاه خداوند سنت این دو پیامبر خدا را مستند خود قرار می دهد؛ «فقال(ع): أللهم أنک قد نهیتنی عن الإلقاء بیدی إلی التهلکه و قد أشرفت من قبل عبد الله المأمون علی القتل متی لم أقبل ولایه عهده و قد أکرهت و اضطررت کم اضطر یوسف و دانیال(ع) أذ قبل کل واحد منهما الولایه من طاغیه زمانه»( همان،ص284)."