چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مسائل پیچیده اخلاقی که برای مهندسان شاغل در صنعت ساخت و ساز در ایران شکل میگیرد، انجام شده است. مسئله پیچیده اخلاقی اشاره به یک موقعیت تصمیمگیری دارد که در آن، ملاحظات اخلاقی باعث میشوند گزینههای مختلف هر یک به صورتی نامطلوب بوده و در نتیجه تصمیمگیری از نظر اخلاقی پیچیده شود.برای انجام پژوهش، ابتدا یک چارچوب نظری مبتنی بر پژوهشهای پیشین، توسعه یافته و سپس پژوهش با بهرهگیری از روش پژوهش کیفی و رویکردی اکتشافی انجام شده است. روش گردآوری دادهها، مصاحبههای عمیق فردی و روش تحلیل آنها، تحلیل مضمون بوده است. افراد مورد مصاحبه، مهندسان فعال در صنعت ساخت و ساز و مشغول به فعالیت مهندسی یا ترکیبی از فعالیتهای مهندسی و مدیریتی بودهاند. مصاحبهها به صورت ساختارنیافته و بر مبنای سوالات اقتضایی مبتنی بر چارچوب نظری پژوهش پیش رفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که موضوع پیچیده اخلاق در محیط کاری مهندسی در صنعت ساخت و ساز ایران، شایسته پژوهش گستردهتری برای تکمیل شناسایی، ریشهیابی و ارائه راهکار برای حل آنها است. مسائل متعدد و متنوعی و برخی از علل وقوع این مسائل شناسایی و بهطور خلاصه معرفی شده است. یکی از نتایج مهم کسب شده این است که عمده مسائل پیچیده اخلاقی، برای مهندسان فعال در حوزه اجرا و دارای موقعیتهای مدیریتی به وقوع میپیوندد.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه «مهندسان شاغل در صنعت ساخت و ساز در ایران با چه نوع مسائل پیچیده اخلاقی برخورد میکنند؟» 2- مبانی نظری پژوهش با توجه به سوابق پژوهشی محقق که در حوزه دانشی مدیریت بوده است، برای مبانی نظری این پژوهش از بحثهای مدیریت و اخلاق در مدیریت بهویژه مدیریت منابع انسانی، استفاده شده است.
ووتن [2] پس از ارائه مدلی که در شکل (1) نمایش داده شد، به این نکته اشاره میکند که ممکن است تعارضی میان سه حوزه اخلاق فردی، حرفهای و سازمانی پیش نیاید، ولی همچنان رفتار مدیر منابع انسانی غیراخلاقی تلقی شود؛ بهعنوان مثال، فرض کنید در یک شرایط خاص سازمان نیاز به تعدیل نیرو داشته باشد؛ یعنی اخلاق حرفهای و نیز سازمانی همجهت باشند.
این تعارض بین الزامات اخلاق فردی، حرفهای و سازمانی است که باعث ایجاد مسئله پیچیده اخلاقی میشود.
در چنین شرایطی اخلاق فردی اقتضا میکند که در اسرع وقت حقوق معوق کارگران پرداخت شود، اما گاهی ملاحظات حرفهای و سازمانی چیز دیگری ایجاب میکند؛ بهعنوان مثال، اگر مدیر پروژه با نگاهی دوربینانه به مسئله بنگرد ممکن است ترجیح دهد برای موفقیت پروژه پولی را که در حال حاضر در اختیار دارد در جایی غیر از پرداخت حقوق معوق هزینه کند.
در این شرایط افراد تصمیمگیر به دلیل اینکه ممکن است راههایی برای فراهم کردن و پرداخت بدهی وجود داشته باشد، ولی این راهها با الزامات سازمانی و حرفهای تناسب نداشته باشد، در مقابل یک مسئله پیچیده اخلاقی قرار میگیرند.