چکیده:
محور تمامی مباحث عرفانی، وحدت شخصیه وجود است ؛ به این بیان که هستی حقیقی در ذات حق ، خلاصه میشود و کثرت های مشهود، تجلیهای اوست . بنابراین ، اگر عرفا از چینش مراتب هستی سخن میگویند، منافاتی با وحدت وجود نداشته ، بلکه این مراتب متعدد، شئون حق میباشد. در میان این مراتب ، انسان کامل که مظهر اسم جامع الله است ، با جمع تمامی حقایق الهی و کونی در خود و ویژگیهای منحصر به فردش ، نسبت به سایر مراتب ، جایگاه ویژه ای دارد؛ به گونه ای که در ارتباط تمامی ذره های هستی با حق ، نقش برجسته ای دارد. ارتباط حق با مراتب کثرت از دو راه سلسله ترتیب و وجه خاص میباشد. منظور از سلسله ترتیب ، وسایط فیض الهی بوده و وجه خاص ، ارتباط بیواسطه با حق است که حقیقت انسان کامل با هر دو مسیر ارتباط حق با خلق ، مرتبط است ؛ چرا که از یک سو، در واقع در سلسله ترتیب ، تنها واسطه فیض الهی اوست و بقیه وسایط ، بازوان وی میباشد و از سوی دیگر، با نظر به وجه خاص که ارتباط حقیقت هر شیء با حق است ، علت ارتباط انسان کامل با وجه خاص ، روشن میشود؛ زیرا حقیقت انسان کامل با جامعیتش ، حقیقت کل هستی است و در پرتوی قرب به وی، قرب حق و وجه خاص او با هر شیء نیز درک میشود. این پژوهش ، به دنبال بررسی تحلیلی جایگاه عرفانی انسان کامل در ارتباط بین حق و خلق است
خلاصه ماشینی:
"اکنون ، پرسشی که در بررسی ارتباط بحث انسان کامل با مسئله چگونگی ارتباط خلق ، به ویژه انسان ها با خداوند متعال ، مطرح میباشد، این است که با توجه به جایگاه اساسی ١٢٢ انسان کامل در عالم خلقت ، نقش وی در رابطه بین موجودهای ممکن و حق تعالی چیست ؟ آیا او نیز، واسطه ای همانند دیگر اسباب سلسلۀ ترتیب بوده و در کنار آنها در مسیر ارتباط خلق با حق به وسیله وسایط ، قرار دارد یا اینکه سببی ویژه و متمایز از بقیه اسباب است و یا حتی در تحلیلی، به وجه خاص الهی، یعنی ارتباط مستقیم و بیواسطۀ موجودها با حق سبحانه ، مرتبط میشود؟ برای پاسخ به این پرسش ها، ابتدا یادآوری برخی از ویژگیهای انسان کامل و مروری بر ویژگیهایی که وی را کون جامع و گل سر سبد آفرینش کرده است ، سودمند به نظر میرسد.
بنابراین ، با تأملی دقیق در اوصاف و ویژگیهای انسان کامل و با توجه به جایگاه بیبدیل وی در عالم آفرینش ، میتوان گفت که حقیقت انسان و ولی مطلق الهی بر خلق ، با هر دو راه باواسطه و بیواسطۀ ارتباط انسان ها، با خداوند متعال مرتبط است ؛ چرا که از یک طرف با نظر به ارتباط انسان با حق از راه سلسلۀ ترتیب و اسباب و مسبب ها، روشن میشود، نه تنها انسان کامل ، شأنی متمایز و بسیار برتر از تمامی آنها دارد؛ بلکه در مقایسه با آنها، در واقع انسان کامل ، تنها واسطۀ فیض الهی و بقیه بازوان وی هستند و از طرف دیگر، در نگاهی به وجه خاص الهی، به ویژه تحلیلی از آن که به عین ثابت اشیاء، مرتبط است و این راه را ارتباط هر ممکن از حیث عین ثابتش که حقیقت او در صقع ربوبی و عالم علم الهی است ، با حق معرفی میکند، سر ارتباط انسان کامل با وجه خاص و رابطه مستقیم با حق تعالی، به خوبی روشن میشود."