چکیده:
روحانیت به عنوان یکی از زیر سیستمهای(sab system) اجتماعی ایران در تعامل با محیط خارجی علاوه بر تاثیرگذاری از آن متاثر نیز میباشد. در این میان حرکت سیاسی- اجتماعی مشروطه و انقلاب اسلامی و نقش تاثیرگذار روحانیت در آن دو، پرسش از نتایج آن بر ساختار و کارکردهای روحانیت را در ذهن میپروراند؛ سوالی که پاسخ به آن بهرههای فراوانی را در پیش بینی تحولات آتی روابط روحانیت و نظام سیاسی در اختیار محققین جامعه شناسی سیاسی قرار میدهد. روحانیت با شکست مشروطه تلاش نمود تا به ساختار پراکنده خویش وحدت بخشد و با انتقال مرجعیت به ایران خود را به مرکز تحولات نزدیکتر نماید. از نظر کارکردی نیز شاهد تقلیل در کارکردهای روحانیت هستیم. در حالی که با وقوع انقلاب اسلامی ساختار اقتداری و سازمانی روحانیت دچار تحول عظیمی شده و کارکردهایش گستردهتر گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"رضا شاه بعد از قدرتگیری تلاش فراونی برای حذف مذهب و نقش اساسی روحانیت در بخشهای مختلف جامعه نمود؛ (کاتوزیان، 1379، ص174) از مهمترین این تلاشها میتوان به سلب استقلال مالی روحانیت از طریق گرفتن موقوفات از حوزه، (صفایی، 1356، ص 286/ Faghfoory, 1993,p289) تضعیف کارکرد تعلیمی و تربیتی روحانیت و کاهش موقعیت و جایگاه اجتماعی ایشان با تاسیس مراکز آموزشی جدید، (Faghfoory, 1993, P 286) حذف قرآن و شرعیات از متون درسی مدارس جدید با عمده هدف سلب نفوذ و موقعیت روحانیون در امر آموزش و پرورش، (بصیرت منش، 1376، صص73- 74) تاسیس دانشگاه معقول و منقول با هدف تربیت نیرورهای دلخواه و تضعیف کارکرد آموزشی روحانیت، (بصیرت منش، 1376، صص89-92) تاسیس موسسه وعظ و خطابه (کوهستانینژاد، 1370) به قصد تحت کنترل درآوردن کارکرد سنتی تبلیغ و ارشاد روحانیت و انجام اصلاحاتی در قوه عدلیه برای تضعیف کارکرد قضایی روحانیت (فوران، 1382، ص331) اشاره کرد.
در بخش تحتانی این هرم نیز تحول عمده شامل افزایش تعداد طلاب، شکلگیری مجمع طلاب و فضلای حوزه - که خود باعث انسجام بخشی و نیز ایجاد مرکز قدرتی در میان طلاب شده است- و جدایی از منابع اقتداری سابق و روی آوردن به مرجعیت سیاسی(ولی فقیه) میباشد.
تا پیش از آن حوزههای علمیه از حیث ساختار اداری و بروکراتیک، خالی از هرگونه آییننامه و شکل رسمی زیر نظر مراجع قرار داشتند؛ (فراتی، 1390، ص 40) اما تحولات وسیع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ناشی از انقلاب اسلامی نیاز گستردهای به روحانیون ایجاد نموده و شکلگیری سازمان اداری منسجم و گسترده را برای مدیریت امور طلاب ضروری ساخت (شیرخانی و زارع، 1384، ص 44)."