چکیده:
در این مقاله به مسأله زبان قرآن با توجه به آراء علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پرداخته شده اسـت . زبـان قرآن یکی از مسائلی است که در بحث زبان دین از شاخه های فلسفه دین مطرح می شود. پرسـش اصـلی در این پژوهش این است که زبان قرآن چه هویتی دارد؟ زبان قرآن زبان علم و فلسفه است یا زبان نماد و تمثیل است ؟ آیا زبان قرآن زبان عرف است یا عرف ویژه ؟ نگارنده این پرسش ها را از منظر علامه طباطبائی٤ پاسخ داده و به این نتیجه رسیده است که زبان قرآن از منظر علامه طباطبائی٤ زبان عرف خاص اسـت . بـه ایـن معنا که زبان قرآن همان زبان عرف عقلاست ؛ یعنی همان اسلوب تفهیم و تفاهم عقلا و عرف عموم مردم در انتقال معنا بر این زبان حاکم است با این تفاوت که نقایص زبان عرف از قرآن زدوده شده است .
خلاصه ماشینی:
"٤ـ تفاوت های زبان عرفی با زبان قرآن علیرغم تاکید علامه ٤ بر اینکه زبان قرآن ، زبان عرف عقلاست و قرآن به گونه ای نازل شده که مردم عادی بتوانند آن را درک کنند، ولی ایشان تفاوت هایی را میان زبان عرف و زبان قرآن مطرح کرده اند که در ذیل به آنها اشاره میکنیم : ١ـ ٤ـ عدم کفایت فهم و قواعد عرفی در تفسیر قرآن وی با تصریح این مطلب که کلام خدا با کلام بشر فرق دارد و نمیتـوان همـان قواعـد فهم عربی را در فهم قرآن کافی دانست یکی از این تفاوت ها را به هم پیوستگی الفاظ قرآن در عین جدا بودن آنها میداند و تاکید میکند که نمیتوان به مدلول یک آیه بدون در نظر گرفتن آیات دیگر و به صرف به کارگیری قواعد فهم عرفی و ادبیات عرب مراد آیات قرآن را فهمید."