چکیده:
پس از ترجمة آثار باختین در ایران و استقبال روزافزون از نظریة منطق مکالمه و چندآوایی او، دیده میشود که متون ادبی کلاسیک و معاصر با رویکرد باختینی بررسی میشوند. در مواردی، کلیگویی و سادهانگاری این نظریه در تحلیل روایت، باعث شده است که زوایا و ژرفای نظریة باختین بهدرستی نمایانده نشود و تحلیل روایت در بیشتر موارد، به نقدی توصیفی یا برجستهکردن موارد صوری فروکاسته شود. در این نوشتار، نگارنده کوشیده است شیوة تحلیل و تطبیق مؤلفههای اساسی نظریة چندآوایی را در متن روایی بازنگری کند. به این منظور، داستان «بیدارکردن ابلیس معاویه را» از مثنوی معنوی و داستان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (نمونههایی از دو متن روایی کلاسیک و معاصر) انتخاب شدهاند و رمان برادران کارامازوف داستایفسکی بهمنزلة متن مرجع در نظر گرفته شده است. پژوهش بر اساس شیوة یافتن تقابلهای دوگانه، که از نقد ساختارگرایی وام گرفته شده است، و شیوة همزیستی آواهای متضاد در متن، که عنصر غالب در نظریة چندآوایی باختین است، انجام شده است. نتیجة اجمالی نشان میدهد که تحلیل روایت باید بر اساس اصل پذیرش و کنش دوسویة مفاهیم متقابل و همزیستی آنها در متن باشد. بنابراین، همة تکنیکهای روایت از حضور «غیر» گرفته تا کارناوالیزهکردن، طنز، تعدد راوی و زاویة دید و نقل قول مستقیم، باید پذیرش آوای غیر را به اجرا گذارند. بر اساس این، روی ماه خداوند را ببوس به علت یکپارچگی با آوای مخالف و نبود کنش دوسویة آواهای متقابل تکآوا و داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را به علت نبود پاسخ قطعی به آوای مخالف و همزیستی نسبی آواها، دوصدایی است.
خلاصه ماشینی:
"، مفاهیم متقابل (آوای ابلیس ـ آوای معاویه )، چنان که بررسـی شد، حضور یکدیگر را نمی پذیرند و در روساخت داستان ، با اقـرار ابلـیس بـه ایـن کـه در بیدارکردن او برای نماز خیرخواه نبوده ، آوای معاویه برتری می یابد، اما پاسخ ندادن معاویه به بسیاری از استدلال های ابلیس و یـاری جسـتن از خداونـد٣ و اقـرار بـه نـاتوانی در مقابـل استدلال های ابلیس و نیز پافشاری ابلیس بر محک بودنش و رد اتهـام اغـواگری انسـان هـا، قدرت گفتمانی معاویه را تضعیف کرده ، صدای ابلیس را در حالتی از تعلیق به ژرف ساخت روایت می برد و باعث می شود که صدای ابلیس به کلی خاموش نشود: این حدیثش همچودودسـت ای الـه دست گیـرار نـه گلـیمم شـد سـیاه مــن بــه حجــت برنیــایم بــا بلــیس کوست فتنه هر شریف و هر خسیس (مولوی ، ١٣٥٠، دفتر دوم : ب ٢٧٠٦-٢٧٠٧) در واقع ، آوای ابلیس در داستان ، درونه گیری شده اسـت و بـه گونـه ای شـناور بـا آوای معاویه گفت وگو می کند.
داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را: کارناوال دوصدایگی منطق گفت وگویی پایان بندی تک آوایی / چندآوایی آوای اول : خیرخواهی / آغاز پایان آغاز پایان آغاز پایان بسته تک آوا خیرنخواستن ابلیس دارد ندارد دارد ندارد ندارد ندارد close end آوای دوم : محک بودن / اغواگری دارد دارد دارد دارد ندارد کمی گشوده open end دوصدا از آن جا که روی ماه خداوند را ببوس داستانی تک آواست ، بدیهی است که از عناصـری چون نقیضه ، وارونه سازی و کارناوال سـود نجسـته اسـت ."