چکیده:
در زمان حاکمیت ملوک هرمز بر خلیج فارس، نوعی شیوۀ تولید و دریانوردی سنتی پدید آمده بود که نیروی کار آنرا مجموعهای از دریانوردان سازماندهیشده در شبکهای به مدیریت ملوک هرمز تشکیل میدادند. این شبکه با سلطۀ استعمارگران اروپایی و دیدگاه اقتصادی ـ سیاسی آنان (مرکانتالیسم و بهرهکشی) از میان رفت و ساختاری جدید جایگزین آن شد. بر اساس این شیوۀ تولید قدیمی بود که توسعۀ اموری چون ایجاد انواع کشتی و قواعد مالکیت بر آن، ابزارها، دانش، مهارت، و روش دریانوردی قدیم امکانپذیر شد؛ در عین حال، با تکیه بر فرهنگ بومی مردمان سواحل خلیج فارس، نوعی قشربندی اجتماعی در میان دریانوردان خلیج فارس پدیدار شده بود که با اوجگیری تجارت دریایی (حدفاصل قرنهای 7- 10 ق./ 13- 16 م.) تکامل یافت. به نظر میرسد که اقشار، با هدف تخصصیشدن و طبقهبندی مهارتها و تخصصهای متنوع خود، درمجموع به سوی پیدایش نوعی تقسیم کار پیش رفتند. نوشتۀ حاضر، از طریق شناسایی و توصیف این اقشار، در پی تحلیل معیار قشربندی این دریانوردان است و برای نیل این هدف از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد دریانوردان بر اساس برخورداری از ثروت، مالکیت ابزار تولید، دانش دریانوردی و مهارتهای مربوطه، نیروی نظامی و بدنی، و نیروی کار قشربندی میشدهاند.
خلاصه ماشینی:
بر اساس این شیوۀ تولید قدیمی بود که توسعۀ اموری چون ایجاد انواع کشتی و قواعد مالکیت بر آن، ابزارها، دانش، مهارت، و روش دریانوردی قدیم امکانپذیر شد؛ در عین حال، با تکیه بر فرهنگ بومی مردمان سواحل خلیج فارس، نوعی قشربندی اجتماعی در میان دریانوردان خلیج فارس پدیدار شده بود که با اوجگیری تجارت دریایی (حدفاصل قرنهای 7- 10 ق.
برای نیل به این هدف، و با استفاده از روش تحقیق تاریخی، مطالعة وسیعی در منابع تاریخی (اعم از تواریخ، سفرنامهها، کتب ادبی و علمی خاصه در باب دریانوردی) انجام شده است تا پاسخ این پرسش به دست آید که «چه معیارهایی در برقراری یک سلسلهمراتب پایگاه اجتماعی میان اقشار دریانورد ایرانی در قرن نهم دخالت داشتهاند؟» فرضیه حاکی از آن است که مالکیت کشتی (ثروت)، مهارت، تخصص و دانش دریانوردی (نوعی منزلت)، و نیروی بدنی ـ نظامی (قدرت) بهمثابۀ مبنایی برای قشربندی مذکور عمل میکرده است.
برخی از بازرگانان، که گاه خود نیز صاحب کشتی بودند و به دلایلی بازنشسته میشدند، اموال خود را به دست مباشری، که عمدتا از دوستان مورد اعتماد آنان بود، میسپردند؛ این بازرگانان به مبادلة کالاهای گوناگونی میپرداختند که از میان کالاهای رایج این دوران در جنوب ایران میتوان به تجارت اسبهای ایرانی و عربی، ادویة هندی، مروارید، ابریشم، شیشه، و ظروف چینی اشاره کرد (ابن بطوطه، 1348: 1/ 199؛ باربارو، 1349: 88؛ موسوی، 1367: 221-223).