چکیده:
ایدئولوژی و سیاست در جامعه و تاریخ (از جمله در دورة سلجوقی) رابطة تنگاتنگی با یکدیگر دارند. به سبب نادیده انگاشتن پویایی تاریخی ایدئولوژیها و بحث فرهنگی و هویتی آن، تاریخ ایدئولوژیک دورة سلجوقی و مهمترین بخش آن، ایدئولوژی خواجه نظامالملک، همواره موضوع پیچیدة تاریخی است و سبب بروز گمراهیهایی در تاریخنگاری دورة سلجوقی شده است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل هرمنوتیکی، نسبت ایدئولوژی و سیاست در چالش مذهبی ـ سیاسی سلطنت سلجوقی و خلافت عباسی در سدة پنجم قمری و همچنین نکات اصلی ایدئولوژی خواجه نظامالملک با توجه به تضاد فرهنگی و هویتی آن با ایدئولوژی عربی خلافت عباسی بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
نکتة مهم این است که همانندی ایدئولوژی کندری با خلافت عباسی، که تحت تأثیر سنتهای سلسلههای پیشین مانند غزنویان و سیمجوریان بود، خواه ناخواه به گسترش سیاست تفرقه و بیثباتی ساختاری در حکومت سیاسی عباسی و سلجوقی منجر میشد و به نظر میرسد این مسئله نقطة اصلی اختلاف ایدئولوژیک بین کندری و نظامالملک بود.
بنابراین، باید بپرسیم که سیاست خواجه در حمایت از شافعیان اشعری در بغداد در ٤٦٩ ق، که با فرستادن ابونصر قشیری به نظامیة بغداد برای طرد کردن و انتقاد به حنبلیمذهبها شروع شد و پس از ایجاد عکسالعمل حنبلیها علیه شافعیان اشعری که با دخالت خواجه با نامه به وزیر خلیفه تمام شد، چه بود؟ در حقیقت وی غیر از حمایت آشکار از شافعیان اشعری، منظور سیاسی و ایدئولوژیک دیگری نیز داشت و آن مقابله کردن با هژمونی سنتگرایان حنبلیمذهب دستگاه خلافت عباسی بود و شافعیان اشعری در این طرح، نقش مهرههای سیاسی و ایدئولوژیک را داشتند.
هدف خواجه تغییر دادن سنیگری خلافت عباسی از طریق رشد شافعیان اشعری عقلگراتر بوده است و نامة نظامالملک ظاهرا حاکی از حمایت از شافعیان اشعری در بغداد است، ولی هدف اصلی آن جداسازی حکومت سلجوقی از ایدئولوژی فراگیر دوگانه و منافقانة خلافت عباسی مبتنی بر تبلیغات اتحاد صوری تمام مذاهب سنی زیر پرچم مذهب سنتگرایان حنبلیمذهب و سیاست تفرقه بوده است.