چکیده:
انسان در طول حیات دنیوی خویش از سویی به نیکی و زیبایی و از سوی دیگر به زشتیها میگراید. از این رو، خداوند در قرآن خطرات و خطورات پلید نفسانی را به انسان یادآور شدهاست و نفس اماره را به مثابه خاستگاه زشتیگرایی روان، فریبنده توصیف و شناخت مهالک نفسانی را مقدمه وصول به حیات طیبه قرآنی معرفی کرده است. یکی از وظایف دانش روانشناسی کشف و تبیین خاستگاه زشتیگرایی نفس و عوامل مؤثر بر انحراف حیات بشری است. از میان مکاتبی که در روانشناسی با نگاهی ژرف به این مسأله پرداخته، باید به مکتب تحلیل روانی اشاره نمود. از میان روانشناسان این مکتب، دیدگاههای زیگموند فروید (مؤسس مکتب) و کارل گوستاو یونگ نیازمند بررسی تطبیقی با دیدگاه قرآنی، اسلامی است. این نوشتار نخست به تبیین مفهوم نفس و ویژگیهای آن پرداخته، سپس فرایند تأثیرگذاری نفس اماره را بیان نموده است. همچنین خاستگاه زشتیگرایی نفس از منظر فروید و تأثیر نیروهای شیطانی از منظر یونگ را توصیف کرده و به بررسی تطبیقی این دیدگاهها با نگرش قرآنی پرداخته است. خاستگاه زشتیگرایی نفس در لسان قرآن، نفس اماره و در نظریه فروید نهاد خوانده شده است. از منظر قرآن، نفس اماره متأثر از گرایشهای منفی درونی (هوای نفس) و محرک نامرئی بیرونی (شیطان) آدمی را به ارتکاب زشتی فرامیخواند. از این رو، قرآن شیطان را به عنوان دشمن و موجب سقوط انسان معرفی نموده و حاوی برنامه عملی مبارزه با شیطان است. روانشناسی تحلیلی یونگ نیز بر نقش تأثیرات شیطانی در زشتیگرایی انسان تأکید نموده و راه رهایی و تعالی انسان را مبارزه با شیطان میداند.انسان در طول حیات دنیوی خویش از سویی به نیکی و زیبایی و از سوی دیگر به زشتیها میگراید. از این رو، خداوند در قرآن خطرات و خطورات پلید نفسانی را به انسان یادآور شدهاست و نفس اماره را به مثابه خاستگاه زشتیگرایی روان، فریبنده توصیف و شناخت مهالک نفسانی را مقدمه وصول به حیات طیبه قرآنی معرفی کرده است. یکی از وظایف دانش روانشناسی کشف و تبیین خاستگاه زشتیگرایی نفس و عوامل مؤثر بر انحراف حیات بشری است. از میان مکاتبی که در روانشناسی با نگاهی ژرف به این مسأله پرداخته، باید به مکتب تحلیل روانی اشاره نمود. از میان روانشناسان این مکتب، دیدگاههای زیگموند فروید (مؤسس مکتب) و کارل گوستاو یونگ نیازمند بررسی تطبیقی با دیدگاه قرآنی، اسلامی است. این نوشتار نخست به تبیین مفهوم نفس و ویژگیهای آن پرداخته، سپس فرایند تأثیرگذاری نفس اماره را بیان نموده است. همچنین خاستگاه زشتیگرایی نفس از منظر فروید و تأثیر نیروهای شیطانی از منظر یونگ را توصیف کرده و به بررسی تطبیقی این دیدگاهها با نگرش قرآنی پرداخته است. خاستگاه زشتیگرایی نفس در لسان قرآن، نفس اماره و در نظریه فروید نهاد خوانده شده است. از منظر قرآن، نفس اماره متأثر از گرایشهای منفی درونی (هوای نفس) و محرک نامرئی بیرونی (شیطان) آدمی را به ارتکاب زشتی فرامیخواند. از این رو، قرآن شیطان را به عنوان دشمن و موجب سقوط انسان معرفی نموده و حاوی برنامه عملی مبارزه با شیطان است. روانشناسی تحلیلی یونگ نیز بر نقش تأثیرات شیطانی در زشتیگرایی انسان تأکید نموده و راه رهایی و تعالی انسان را مبارزه با شیطان میداند.
خلاصه ماشینی:
"خاستگاه زشتیگرایی نفس از دیدگاه قرآن و نظریه فروید از منظر قرآن کریم، ویژگی امارگی نفس از آن روست که چون قوت گیرد و بر ذهن و روان آدمی حاکمیت و سیطره یابد، خواهان ارضای تمایلات حیوانی خویش تحت هرگونه شرایطی است؛ بی آن که ارزشهای اخلاقی را در نظر گیرد؛ اما خداوند گرایشی دیگر نیز در سرشت انسان به ودیعه نهاده که آدمی را به سوی پیراستگی و کمالات معنوی سوق میدهد.
دامنه تأثیرات «هوی» به مثابه مجموعه گرایشهای منفی نفس تا حدی گسترده است که امام صادق(ع) آن را بدترین دشمن انسان خوانده است؛ چنانکه میفرماید: «احذروا اهوائکم کما تحذرون أعدائکم، فلیس شیء أعدی للرجال، من اتباع أهوائهم و حصائد ألسنتهم»13 (حویزی، عبدعلی، 1415، ج5: 508) قرآن کریم گرایشهای منفی و نامطلوب نفس را با واژه «هوی» تعبیر نموده است؛ چنانکه در آیات 40 و 41 سوره نازعات می فرماید: «و أما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی/فإن الجنة هی المأوی»14 محمدحسین فضل الله در تفسیر این آیه مینویسد: «مراد از «هوی» در اینجا همه تمایلات نفسانی نیست؛ زیرا گاه تمایل نفس انسان با چیزهایی که خداوند دوست دارد هماهنگ است؛ لذا مراد از هوی در دیدگاه اسلامی، تمایلی است که تابع قاعده اخلاقی، شرعی نیست."