چکیده:
همچنان که سّنت پس از قرآن کریم ، به عنوان دومین و اساسیترین آبشخور فهم اسلام به شمار میرود، عقل نیز پس از این دو از دیگر منابع فهم آموزه های دینی به شمار میرود، بـه گونـه ای کـه انبـوهی از آیـات قـرآن و احادیـث امامـان معصوم (ع )؛ در مقام تمجید و ستایش از این موهبت الهی و حجّت باطنی انسان ها برآمده و کسانی را که از جاده ی خرد ورزی خارج می شوند، نکوهش کرده و منزلت آنان را از چهارپایان پست تر قلمداد نموده اسـت . از آنجـا کـه سـّت در سیر تاریخی خود با انواع آسیب های جدی به ویژه رهیافت جعل و خرافات گسترده مواجه گردید، تصفیه و پـالایش آن از تحریفات و خرافه های راه یافته به مفهوم نقد روایات با استمداد از معیارهای معرفـی شـده از سـوی دانشـمندان بسـیار ضروری است که در نوشتار حاضر این مهم با اتکاء به معیار عقل ، مورد بررسی قـرار گرفتـه اسـت . لـذا مفهـوم شناسـی عقل ، تبیین جایگاه معرفتی عقـل از نگـاه قـرآن و حـدیث ، پیشـینه و گسـتره ی کـاربرد عقـل در آثـار حـدیث پژوهـان ، ضرورت آسیب شناسی حدیث در پرتو عقلانیت و نیز بررسی نمونه هایی از کارکرد معیار عقل در پالایش و نقد روایاتی که به نوعی مشمول رهیافت خرافات در باورهای فرهنگی- اجتماعی مردم بوده اند، از جمله محورهای مـورد بحـث در مقاله ی پیش رو میباشد
خلاصه ماشینی:
"١) در جمع بندی مطالب پیش گفته شده باید گفت که : روایات نکوهش ملیت ها و نژادها با مبانی دینی که برگرفته از آیات و روایات بوده و با عقل نیز سازگار است منافات دارد، چرا که بـر اسـاس تعـالیم بلنـد تربیتـی -اخلاقـی مکتـب اسـلام تفاوت انسان ها به رنگ ، زبان ، نژاد و ملیت ها به نوعی در راستای مصلحت زندگی اجتماعی و برای بازشناخت ملیت هـا و اقوام از یکدیگر بوده که آن نیز خود از حکمت بالغه و قدرت مطلقه الهی حکایت دارد، همچنان که درصریح کلام وحی ، این اختلاف زبانها و کوناگونی رنگ و نژاد انسان ها در کنار سایر آیات و اسرار نظام آفرینش بـه عنـوان یکـی از مظاهر و نشانه های خداوند وانگیزه ای برای تعقل وخردورزی آدمیان معرفی شده است : «ومن آیات̛ه خل̛ق الس ̛ماوات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إن فی ذ ڌ لک لآیاتللعالمین »(الروم ،٢٢) و در سوره ای دیگر، تفاوت قوم ها و ملیت ها به خداوند نسبت داده شده و دلیل آن نقش این تفاوت ها در نشاخت متقابل مردم دانسته شده اسـت : «ی̛ا أیه̛ا الن̛اس إن̛ا خلقاکم من ذ کر و أنثی و جعلاکم شعوبا و قبائللتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتق اکم إن الله علیم خبیر»(الحجرات ،١٣) بدین سبب در جهان بینی توحیدی اسلام هر گونه تفاخرویا تفاضل انسانها در سایه مقایسـه و تمسـک بـه ایـن عوامـل و عوارض طبیعی موجود در نظام هستی مردود اعلام شده و تنها بملاک و معیار داوری و ارزش گذاری میـان آحـاد بشـر برخورداری آنان از تقوای هرچه بیشتر معرفی شده است ، لذا وجود اشخاصی همچون بلال به عنوان یک سـیاه پوسـت و سلمان به عنوان یک ایرانی در کنار پیامبر(ص ) که بواسطه ایمان و تقوای بی نظیر منزلـت و شخصـیت ممتـازی در میـان صحابه پیدا کردند، حکایت از آن داردکه پیامبراعظم (ص ) اساسا در سیره عملی خود همسو با منطق قرآن ، هـیچ نقصـی را برای رنگ سیاه یا نژاد غیرعرب نمیشناخت ، چنان که برای رنگ سفید یا عرب هیچ مزیتی قائل نبود: «لافضللعرب̛ی علی عجمی و لالعجمی علی عربی و لالأحمر علی أسود و لالأسود علی أحم̛ر إل̛اب̛التقوی»(ابـن حنبـل ، ٤١١."