چکیده:
ادبیات آیینهای گویا از دیدگاهها، افکار، عقاید، باورها و در یک کلام ایدئولوژی حاکم بر اذهان نسلهای متمادی است که خواسته یا ناخواسته در آثار هر دوره بازتاب مییابد. گزارش بیهقی از داستان بردارکردن حسنک نیز از این بازتابها خالی نیست. هدف این مقاله آن است که بازتاب انگارههای ذهنی و قلبی بیهقی را در این داستان برجستهسازی و ارزیابی کند. در این راستا مسأله بنیادی مقاله این است که آیا متن از ایدئولوژی مؤلف تأثیر پذیرفته است؟ کیفیت و کمیت این تأثیر پذیری به چه میزانی است و بازتاب آن در قلم بیهقی چگونه ارزیابی میشود؟؛ به همین منظور مبانی ایدئولوژیک نویسنده با تکیه بر اصول سبکشناسی لایهای در سه لایه واژگانی، نحوی و بلاغی بررسی و تحلیل شده است. در پایان این نتیجه حاصل میگردد که هرچند بیهقی، شخصا بر بیطرفی خود اصرار دارد، باز هم بهطور ناخودآگاه و در پارهای از موارد کاملا خودآگاه و صریح، باورها و نظرات خود را در متن تسری میدهد. بسامد این بازتاب به ترتیب در بخش واژگان، نحو و بلاغت داستان دیده میشود
The literature seems to mirror the attitudes، thoughts، ideas، beliefs and briefly ideology on the minds of many generations that intentionally or unintentionally reflected in the works of each period. Bayhaq’si report of Hasanak hanging story is not empty of these reflections. The purpose of this paper is to outstand and evaluate the reflection of ideas of mental and cardio about Bayhaqī features in this story and in this regard the fundamental problem is that if the text is influenced by the ideology of the author? What is the quantity and quality of this effect and how it is reflected in Bayhaqī’s work .In this respect the ideological basis of author is analyzed based on the stylistics maxims of the three layers of lexical، syntactic and rhetoric. The end result is that although Bayhaqi، personally insisted on his neutrality، and in some cases even more unconscious and sometimes fully conscious and explicit extends his comments in the text. The frequency of this reflection is observed in vocabulary، syntax and rhetoric in the story respectively.
خلاصه ماشینی:
پیشینه تحقیق پژوهشهای مبتنی بر تاریخ بیهقی به طور عام و داستان حسنک وزیر به طور خاص، کم نیست اما تا جایی که نگارندگان این مقاله جویا شدهاند؛ هیچکدام از نقطهنظری که در این مقاله بدان پرداخته میشود، این داستان را بررسی و ارزیابی نکردهاند، تنها میتوان گفت که جستجو در یافتههای این آثار، راه را پیش روی این پژوهش هموار نمودهاست از همین روی بخشی از پیشینه این مقاله دربرگیرنده پژوهش هایی مبتنی بر تاریخ بیهقی با محوریت داستان «حسنک وزیر» است که در ادامه آورده می شود و بخشی درباره مباحثی چون « تحلیل گفتمان انتقادی، سبک شناسی انتقادی و پیوند آن با ایدئولوژی است که در بخش سبکشناسی ایدئولوژیک به فهرستی کوتاه از آنها اشاره میشود: عباسقلی محمدی در کتاب «بنیانهای استوار ادب فارسی» در پی آن است تا در سه بخش تحلیل قصه حسنک وزیر، شرح و تحلیل معنای قصه و ذکر بردارکردن امیرحسنک، با توجه به معنای دقیق واژهها، کارکردهای قید، صفت، فعل، ظرایف بیانی و زمینههای فرهنگی متن و زمینههای احساسی مؤلف، متن را به دقت تفسیر و معنا کند؛ مقاله «تاریخبیهقی درگسترة منطق مکالمه» از قدسیه رضوانیان و مریم فائزمرزبالی، با تأکید برسرشت روایی تاریخ بیهقی، به بازخوانی این اثر از دیدگاه نظریه چندصدایی باختین میپردازد و این را هنر بیهقی میداند که با استفاده از این شگرد، صدای خویش را در لابهلای نوشتهاش به گوش مخاطب میرساند(ر.