چکیده:
بنیان قلمروهای ژئواستراتژیک در دوران جنگ سرد که براساس توان نظامی، فضای جغرافیایی و گسترهایدئولوژیک بنا شده بود به دلایل فراوان از جمله هزینه بسیار بالای تسلیحات نظامی و پشتیبانی از کشورهای اقمار،ظهور انقلاب تکنولوژیک و گسترش ارتباطات، با فروریختن دیوار برلین از هم پاشید . در این بین با کاهش نقشمسائل نظامی و ایدئولوژیک، جناح بندی ها و رقابت هایی که بین دو ابرقدرت و هم پیمانان آن ها برپایه عامل نظامی تعریف و تفسیر می شد، سستی گرفت و عوامل:« انسانی و منابع اقتصادی » به عنوان شاخص «توسعه و قدرت fبرتر» معرفی گردید . هم اکنون مناطق استراتژیک جهان برپایه میزان تولید ناخالص ملی، منابع انسانی و منابع طبیعی، به ویژه منابع انرژی دست هبندی می شوند.به طور مشخص ملاک قدرت در سده بیست و یکم، توانمندی های اقتصادی در سطح بین المللی و کنترل نظامتولید، عرضه و مصرف کالاهای اقتصادی است . و به همین لحاظ مناطق ژئواستراتژیک منطبق با مناطقی است کهمنابع سرشار طبیعی (به ویژه منابع انرژری ) و نیز تولید ناخالص ملی چشمگیر دارند . بدین لحاظ منطقه خاور نزدیکبزرگ به طور اعم و حوزه های خلیج فارس و دریای خزر به طور اخص با در اختیار داشتن بیش از 70 درصد منابع انرژی (نفت و گاز) جهان، نقش " ژئواکونومیک " ویژه ای در قرن 21 بازی خواهد کرد. براین اساس جمهوری اسلامی ایران که به عنوان یک کشور مهم از دید استراتژیک در دوران جنگ سرد مطرح بود،اکنون با عامل اقتصادی (ژئواکونومی) منطبق شده است و موقعیت منطقه ای آن در دوران جنگ سرد، به موقعیتممتاز بین المللی در عرصه جهانی بدل گشته است . این موقعیت استثنایی، جایگزین ناپذیر بوده و نقش محوری درتدوین استراتژی های جهانی قدرت در سده حاضر خواهد شد.به طوری که ایران با تسلط طبیعی بر تنگه هرمز و جزایر استراتژیک اطراف آن و همچنین هم مزر بودن بادومین منبع عمده نفت و گاز جهان در شمال، موجب می گردد جایگاه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از نقشآفرینان اصلی استقرار صلح و ثبات بین المللی در سده بیست و یکم باشد . جمهوری اسلامی ایران نیز باید به تدوینبپردازد که هم جوابگوی مشکلات و مطالبات منطقه ای و جهانی باشد و هم به نحو « دستور کار ژئوپولتیکی » یکبسیار مطلوب، متضمن امنیت و منافع ملی و تحقق آرمان های انقلاب اسلامی گردد.
خلاصه ماشینی:
"با افکندن نگاهی به نقشه پراکنش جغرافیایـی منابع انرژی در می یابیم که بیش از ٧٠ درصد ذخایر نفت و گاز جهان در منطقـه کوچکـی از جهـان یعـنی در منطقه خلیج فارس تا حوزه دریای خزر نهفته است که دربر گیرنده قلمرو ژئواکونومیکی در حال پیدایش «خاور نزدیک بزرگ » می باشد و به همین دلیل این منطقه به عنوان «تکیـه گـاه سـایر قلمروهـای ژئواکونومیـک » انتخاب گردیده است که در این «گرانیگاه استراتژیک جهان » کشور جمهوری اسلامی ایران نقش کلیدی و محوری دارد.
به همین دلیل امنیت شـریان انـرژی جهـان در سـده بیـست و یکـم بـه ایـن مثلـث ژئواستراتژیک (خزر ـ ایران ـ خلیج فارس ) بستگی دارد که ایران در مرکز آن قـرار گرفتـه اسـت و نقـش پـل ارتباطی را به طور طبیعی ایفا می نماید، در چنین شرایطی ایالات متحده آمریکا نیز کنترل این منطقه را محـور استراتژیک سیاست های کلان خود قرار داده است .
امروزه دولت ها، کـارگزار و نماینـده اقتـصادی شـرکت هـای بـزرگ کشورشان هستند و همواره تلاش دارند با بهره گیری از موقعیت و توان سیاسی خود، موجبات تسهیل ارتباطات و تبادلات اقتصادی در اختیار کشورهای عرضه کننده است ، دولت ها نقش واسطه را میان شرکت ها و صاحبان ثروت (متقاضیان ) بازی می کنند و علمی که این سه شاخص را به یکدیگر ارتباط می دهد، ژئواکونومی است ، که می خواهد با بازو و توان دولت ها میان ملت ها و صاحبان منابع ارتباطات معلوم و منطقـی فـراهم آورد و بدیـن سان در سراسر جهان قلمروهای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک بر هم منطبق شده اند و علت این انطباق قدرت مانوری است که در موقع بحران می توانند از خود نشان دهند."