خلاصه ماشینی:
"اگرچه مارکس هم به تولید کالا و هم به مصرف کالا به عنوان مهمترین ویژگی نظام سرمایهداری توجه کرده بود، اما بودریار اعتقاد داشت که با این نقد نمیتوان متعرض بنیادهای سرمایهداری شد، لذا با پرداختن به جنبههای نشانهشناختی مصرف کالا نشان داد که کالا علاوه بر ارزش مبادله، دارای «ارزش نشانهای» (Sign Value) است، یعنی مصرف کالا دارای یک دلالت اجتماعی و فرهنگی است و کالا به سوژه معنا میبخشد.
مارکسیسم با رویکردی مبتنی بر اقتصاد سیاسی و مفروض گرفتن مبارزهی طبقاتی به تبیین فرآیندهای اجتماعی میپردازد، اما بشر در دورهی پسامدرن با رمزگان (Code) و نشانهها و نظامهای فرمانشی (Cybernetics) و دادهپردازی کامپیوتری مواجه است که بر همهی شئون زندگی او تسلط پیدا کرده است، لذا بودریار در کتاب آینهی تولید میگوید: «کل شبکه نیروهای طبیعی، اجتماعی، جنسی، و فرهنگی، همه زبانها و رمزگان را در بر میگیرد.
انفجار درونریز در سال 1983 بودریار کتاب در سایهی اکثریت خاموش را منتشر میکند و در آن مفهوم انفجار درونریز را شرح میدهد و میگوید: «معنای انفجار درونریز عبارت است از: مستحیلشدن یک قطب در قطب دیگر، اتصال کوتاه بین قطبهای تمام نظامهای متمایز معنایی، محوشدن حد و حدود و تقابلهای آشکار و در نتیجه یکیشدن رسانه و امر واقع.
» معمولا چیزی که منفجر میشود بهطرف بیرون پرتاب میشود اما بودریار از انفجار درونریز صحبت میکند زیرا جامعهی مدرن با پیشرفت دانش و فناوری و گسترش تولید کالا، وارد دورهی استعمار شد و از مرزهای ملی فراتر رفت و با حرکت بسطیابندهی سرمایهداری انفجار برونریز داشت؛ اما دنیای پستمدرن به سمت درون منفجر شد و در اثر آن مرزهایی که در گذشته وجود داشت از بین رفت؛ مانند مرز طبقات."