چکیده:
پژوهشهای انجام گرفته از دهه 1950 میلادی تاکنون نشان می دهند که اهمیت ابعاد فضایی در محاسبه جداول داده - ستانده منطقه ای به سه دلیل نقش اساسی را ایفا می کنند: 1) اقتصاد منطقه نسبت به اقتصاد ملی بازتر است، 2) اندازه منطقه و اندازه بخشهای عرضه کننده و تقاضا کننده در سطح منطقه نسبت به اقتصاد ملی تاثیرگذار است، 3) مناطق بزرگتر، خودکفاترند و بدین ترتیب میزان وابستگی آنها به سایر مناطق کمتر و بالعکس است. با توجه به سه دلیل فوق، سوال اصلی این است که تا چه حد ابعاد فضایی در تهیه جداول داده - ستانده منطقه ای در ایران مورد توجه نهادها و پژوهشگران مختلف قرار گرفته است؟ در پاسخ به این سوال، ابتدا بر اساس جداول داده - ستانده منطقه ای محاسبه شده و موجود 9 استان کشور، متوسط ضرایب هزینه واسطه، متوسط ضرایب فزاینده تولید و متوسط ضرایب فزاینده واردات محاسبه شده اند. پس از سازماندهی نتایج، بر حسب رتبه بندی معیارهای عوامل فضایی استانها و محاسبه ارقام مشابه در سطح ملی نتایج نشان می دهند که اهمیت ابعاد فضایی در تهیه اکثر جدولهای منطقه ای فوق اساسا نادیده گرفته شده اند. ضمن بر شمردن بعضی از مشکلات اساسی این جدولها، راهکارهای مناسب به منظور اجتناب از تکرار خطاها در آینده ارایه می شوند.
In this article، we observe that three main spatial factors play pivotal role in construction of regional input-output table (RIOT): openness of regional economy relative to national economy، size of region and size of supply and demand sectors in region relative to national economy، and finally، the relative degrees of self-sufficiency in different regions. The main focus of this article is to quantitatively analyze the following main question: "To what extent such spatial factors in construction of RIOTs in Iran have been adhered?" For this purpose simple average expenditure، output multiplier and import multiplier of nine provinces have been estimated and then compared with the corresponding national level. The overall results show that the spatial dimensions for most of the provinces have been neglected.
خلاصه ماشینی:
"به عنواننمونه،هنوز برای نویسندگان این مقاله مشخص نشده است که چرا استان اصفهان که از نظر معیارهایاقتصاد فضا مقام دوم را در بین 9 استان کشور دارد،باید دارای کمترین هزینه-واسطه و ضرایبفزایندۀ تولید و بیشترین شدت وابستگی نسبت به سایر استانها و حتی کوچکترین استان مثل استانیزد را داشته باشد؟ در این مورد،نتایج جدول(2)نشان میدهند که شدت وابستگی اقتصاد استان اصفهان علی رغمبزرگی آن،3/9 برابر اقتصاد ملی است،حال آنکه نسبتهای مشابه استانهای کوچکتر مثل آذربایجانغربی و کوچکترین استان مثل یزد،در بین 9 استان کشور به ترتیب 2/8 برابر و 3/7 برابر اقتصاد ملیاست؛در صورتی که بر مبنای معیارهای اقتصاد فضا و با توجه به روشهای محاسبۀ جداول این استانهاحداقل انتظار این است که عکس مشاهدات فوق صادق باشد.
2)در مورد جداول استانهای فارس،مازندران و کرمان مشاهده میشود که هرچند الگوهای تجاری درتهیۀ جداول این استانها رعایت شده است،ضرایب فزایندۀ تولید مستخرج از جداول این استانها بیش ازضرایب مشابه در سطح ملی است که به اندازه ضرایب هزینه-واسطه آنها مربوط شده و علت اصلی ایناست که الگوی تجاری اقتصاد ملی،مستقل از مسئله ابعاد فضا در طراحی این جداول در نظر گرفتهشده است،که بدین ترتیب پیوند و سازگاری جداول این استانها را با معیارهای فضایی دچار مشکلمیکند.
برای اطلاع بیشتر منابع زیر مراجعه شود: Jensen,Mandienille and Karunaratne(1979),West(1981,1990) [16]-هریک از جداول مذکور با توجه به ساختار و نوع کارکرد،ابعاد مختلف از اقتصاد فضا را ترسیممیکنند،به عنوان نمونه،در جدول تک منطقهای صادرات و واردات اساسا برونزا در نظر گرفته میشوند."