چکیده:
ویژگی تعلیم اسماء باعث شده است که انسان مقامی بالاتر از مقام فرشتگان مقرب خدا داشته باشد. این مقاله در صدد بررسی چیستی اسماء مورد اشاره در آیه 31 بقره با استفاده از تحلیل سخنان مفسران فریقین است. مفسران شیعه سه نظریه را در مورد اسماء مطرح کردهاند: الفاظی که به اشیاء خارجی اشاره دارد، حقایق عینی و خارجی که واسطه خلقت تمام ممکنات عالم میباشند و ذخایر غیبی که منشا پیدایش جهان هستند. مفسران اهل سنت دو نظریه تشابه این آیات و وسیله ایجاد ارتباط و ادامه حیات در روی کره زمین برای انسان را مطرح کردهاند. تطبیق دیدگاههای تفسیری فریقین بیانگر آن است که اختلاف مفسران در تفسیر این آیات برآمده از اختلاف ایشان در مبانی و منابع تفسیری است.
خلاصه ماشینی:
"گاهی نیز به اولیاء و دشمنان نسبت داده شده است؛ چون آنها مظاهر الهی هستند که صفات خداوند بهطور مجتمع در آنها جمع شدهاند؛ یعنی صفات لطف در اولیاء جمع شده و صفات قهر در اعداء جمع شدهاند و مراد از تعلیم آدم این است که او را از اجزاء مختلف و قوای متباین جمع کرد تا اینکه استعداد ادراک انواع مدرکات از معقولات، محسوسات، متخیلات و موهومات را بهدست آورد و به او شناخت ذات اشیاء و خواص آنها و اصول علم و قوانین صناعات و چگونگی وسایل آنها و شناخت اولیاء الله و دشمنان او را الهام کرد و به وسیله شناخت همه آنها، مظهریت اسماء حسنای الهی و جامعیت همه کمالات وجود شایسته آن را بهدست آورد، تا اینکه برای کتاب کبیر خداوند که همان عالم اکبر است، انتخاب شد.
آراء مفسران اهل تسنن در میان مفسران اهلسنت در مورد «چیستی» اسماء، دو نظریه مطرح شده است: الف) اختصاص فهم معنای آیه به خداوند متعال محمد عبده به تبعیت از علمای سلف، جریان خلقت انسان و تعلیم اسماء به آدم را از آیات متشابه میداند که علم آن به خدا اختصاص دارد و عقل بشر از فهم آن کوتاه است.
مفسران شیعه با توجه به مقام انسان و برخورداری از علم بیمنتهای الهی از مسیر خاندان عصمت، مباحث بسیار دقیق علمی را ارائه کردهاند که در تفاسیر اهلسنت خبری از این مباحث نیست و مبنای علمای که در تفسیر این آیه نقش زیادی را ایفا میکند، توجه به مقام انسان است که در میان مفسران اهلسنت جایگاه او پایینتر از ملائکه و مأموریتش آبادانی زمین و اجرای فرامین الهی در روی زمین است اما از دیدگاه شیعیان جایگاه او بسی بالاتر از ملائکه و مأموریتش وساطت بین خداوند و تمام مخلوقات است."