چکیده:
موضوع اصالت فرد یا جامعه از جمله مواردی است که در طول چند دهة گذشته اندیشمندان مسلمان به آن توجه نشان دادهاند. برخی از اندیشمندان موضعی بینابین اتخاذ کرده و اصالت را به هر دو دادهاند و برخی دیگر نیز به کلی اصالت جامعه را نفی کردهاند. گرچه هر دو گروه در تایید مدعای خود دلایل و شواهدی ارایه نمودهاند، اما این موضوع به عنوان یک مساله همچنان به قوت خود باقی است. از این رو هدف از مطالعة حاضر تبیین جایگاه فرد و جامعه و نسبت آنها از منظر آموزههای اسلامی است. بر این اساس،پرسشهای این مطالعه عبارتند از:1. در نگاه اسلامی، اصالت از آن فرد است و یا جامعه؟2. در چارچوب آموزههای اسلامی، چه جایگاه و نقشی را میتوان برای جامعه در نظر گرفت؟روش مطالعة حاضر عبارت است از تحلیلی ـ استنتاجی. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در چارچوب آموزههای اسلامی، در نهایت اصالت از آن فرد است، اما جامعه نیز نقش تاثیرگذار دارد. این تاثیرگذاری به شکل بسترسازی عمل میکند. در پایان نوع مطلوب بسترسازی از منظر آموزههای اسلامی، مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"چرا که میتوان گفت: نخست، چرا باید تصور کرد که علت مادی را جامعه و نه خود افراد فراهم کردهاند؟ دوم، چرا علت غایی تنها به عمل اجتماعی تعلق میگیرد و سوم، و از همه مهمتر، این که به نظر میآید بهرهگیری از مفاهیمی فلسفی که تعلق به حوزة هستیشناسی دارند، برای تبیین و تفهیم موضوعی که تعلق به حوزة انسانشناسی و نیز قلمرو فلسفة اجتماعی دارد، منجر به قیاسها و استنتاجهای نادرستی میگردد.
به عبارت دیگر، باور به دین و عمل به آن، تنها برای شرایط اجتماعی مساعد و مطلوب، که همه چیز بر وفق مراد باشد، تعریف نشده است، بلکه در بدترین شرایط نیز دین و دینداری، رسالت، اعتبار و نقش خود را دارد، و این درصورتی امکانپذیر است که فرد و هویت فردی اهمیتی به مراتب بالاتر و برتر از اجتماع و جامعه داشته باشد.
منصفانه نیست که تمامی دیدگاهها و نظریههای فوق را نادرست و بیارزش تلقی نماییم و برای جامعه و نقش آن در شکلگیری هویت و شخصیت و حتی سرنوشت افراد هیچ نقشی قائل نباشیم، بلکه به عکس باید باور کرد که جامعه نیز وجهی حقیقی دارد، لیکن این توان و قدرت (بنا به اصل فطرت) در اختیار افراد قرار داده شده است که در اسارت جامعه و فرهنگ باقی نمانده و بتوانند با انتخابهای خود از آن رهایی یابند و مسیر تعالی را به صورت فردی طی نمایند.
در پاسخ باید توجه داشت که بر هم خوردن توازن به نفع حق نه تنها منفی نیست، بلکه به عنوان یک هدف غایی نیز محسوب میشود منتها در صورتی که این تلاش برای حذف باطل از روی اختیار و آزادی و انتخاب آگاهانه تکتک افراد صورت پذیرد."