چکیده:
یکی از مهم ترین مباحث عرفان نظری ، بحث ولایت است . شاید عامـل اصـلی پرداختن به این بحث معرفتی در عرفـان اسـلامی ، ریشـه در متـون اسـلامی ، به ویژه قرآن کریم ، دارد و همین امـر موجبـات تفاسـیر متعـددی را در دیـدگاه مفسران فراهم آورده است . در این میان ، تفاسیر عرفانی نقـش چشـمگیری در تحول معنا و مفهوم این واژه و مطرح کـردن بحث هـای متنـوع در ایـن زمینـه داشته است . از جمله این دیدگاه ها می توان به نظر ترمذی ، صوفی ایرانی قـرن پنجم ، و دیدگاه ابن عربی ، پایه گذار مکتب عرفان نظری در قـرن هفـتم اشـاره کرد. اهمیت این بحث در آن است که مشـابهات اعتقـادی و گفتـاری مهمـی میان این دو صوفی بنام وجـود دارد، بـه گونـه ای کـه نمـی تـوان تاثیرپـذیری ابن عربی را از دیدگاه های ترمذی نادیده گرفت یا انکار کرد. مطرح کردن نظریه ضرورت نیاز به ولی و ولایت ، مفهوم تفاضل ولایت بر نبوت ، ویژگی های ولـی حق اٰلله ، و بالاخره مفهوم و مصداق ختم نبوت و ختم ولایت از مباحث کلیـدی بحث ولایت است که به دلیل اهمیت خاص آنها، سعی در بررسی این مباحـث از نظر ترمذی و ابن عربی داریم تا هم نظر این دو را جویا شویم و هم به میزان مشابهات اعتقادی ایشان اشاره کنیم .
خلاصه ماشینی:
"آیا «ولی حق اٰلله » ترمذی همان «اهل اٰلله » در کلام ابن عربی است ؟ در پاسخ به این پرسـش باید به دو نکته توجه کرد: نخست اینکه ترمذی ، اولیای حق اٰلله را نیز زیرمجموعه اولیاءاٰلله تصـور کرده ، با وجود قائل بودن به تفاوت بین ولی حق اٰلله و ولـی اٰلله در مـواردی چنـد، هـر دو گـروه را تحت عنوان اولیاءاٰلله ذکر کرده است ؛ دیگر اینکه ابن عربی گرچه از عنوان «ولی حـق اٰلله » نـامی نبرده ، اما اولا قائل به دو نوع ولایت عامه است که شامل همه مؤمنان می شود و ولایـت خاصـه که مخصوص واصلان از ارباب سلوک است ؛ و ثانیا با توجه به حدیثی از پیامبر (ص ) که فرمـوده است : «اهل القرآن هم اهل اٰلله » (ابن عربی ، ١٣٨٤، معارف ، بخش ٩١: ٥١٨) لفـظ «اهـل اٰلله » را بسیار به کار برده و این «اهل اٰلله » به نظر می رسد به دلیل ویژگی های مشترک بـا «اهـل اٰلله » از یک رسته باشند.
نکته مهم اینکه ابن عربی نیز همچون ترمذی درصدد یافتن حقیقت امر در زمینه خاتم ولایت است و به دلیل حجم کتب او در این زمینه و آرایی که گاه متفاوت به نظر می رسد قضـیه یـافتن مصداق ختم ولایت از نظر ابن عربی تا حدود زیادی توجه محققان شیعه و سنی را به خـود جلـب کرده و هر کدام با توجه به برداشت های خاص خود، دیدگاه های مختلفی عرضه کرده انـد کـه در اینجا مجال ذکر آنها نیست (نک ."