چکیده:
چکیده اشمیت مفهوم امر سیاسی را پیششرط مفهوم دولت میدانست. او باور داشت که دولت را تنها میتوان از گذرگاه امر سیاسی تبیین کرد. ولی مفهوم امر سیاسی چیزی نیست جز توان و اراده برای تصمیمگیری در مناسبات انسانها و گروههای انسانی برپایهی الگوی دوست و دشمن. همانگونه که تفکیک نیک از بد در امر اخلاقی و تفکیک زیبا از زشت در امر زیباشناسی انجام میگیرد، تفکیک دوست از دشمن نیز معیاری مستقل در امر سیاسی است. اشمیت با تفکیک میان دوست و دشمن، نوعی دشمنشناسی انجام میدهد و میگوید قدرت مطلق و برتر، در شناسایی دوست و دشمن است. تمامی بحثهایی که در رابطه با حاکمیت شده در وضعیت عادی قرار داشتهاند. اما موضوع اصلی به وضعیت استثنایی بر میگردد که حاکم دارای حق انحصاری در قانون است و کسی است که در باب استثنا تصمیم میگیرد. این استثنا به مانند معجزه است که در شرایط استثنا حاکم چگونه میتواند معجزه کند. حاکم مسؤول تصمیمگیری در مورد دوست، دشمن، اعلام جنگ و منطق استثنا است. در منطق استثنا، حاکم همان کسی است که نظام قانونی، قدرت اعلام وضعیت استثنایی و در نتیجه قدرت تعلیق اعتبار خود نظام را بدو اعطا میکند. پس حاکم بیرون از نظام قانونی معتبر است و با این حال بدان تعلق دارد. این بدان معنا است که حاکم خود را بیرون از قانون جای داده است. وضعیت استثنایی همواره از هرج و مرج و آشوب متمایز است. به تعبیر قانونی، همچنان نظمی در آن وجود دارد، حتی اگر نظمی قانونی نباشد.
Carl Schmitt was one of the dedicated critics of Weimar Republic and its Pluralism that criticized all socio-political transformations after French Revolution. He thought the concept of the political as a pre-requirement to the concept of government and believed that the government can be expressed only through the political. However the concept of the political is nothing but power and resolve to decide about humans and human groups relations based on friend and foe patterns. Schmitt with distinction between friend and foe performs a form of enemy- recognition and express that absolute and superior power is in recognizing the enemy. All the arguments concerning power have been in a normal state. But the main issue refers to a exceptional situation in which, the governor who has exclusive right in law and decides on the exception. This exception is like miracle that how the governor can perform miracle in exceptional situations. The governor is responsible for deciding about friend, enemy, declaring war and exception logic. In exception logic, the governor is the one who is granted by legal system the power to declare exceptional situation and thus the power to suspend the very creditability of the systems itself
خلاصه ماشینی:
"او در سال های بعد با توجه به شرایط جنگ و ناکارآمدی جمهوری وایمار در کنترل اوضاع ، مسیر فکری اش کاملا تغییر میکند و در این زمان است که شاید بتوان گفت ایمانوئل کانت در حوزه امر سیاسی دورترین فاصله را با اشمیت دارد.
حاکم مطلقه و تصمیم گیری در مورد این که آیا این شرایط استثنا محسوب میشود یا خیر، کالسن را میتوان در جناح مخالف این تفکر یافت ، که نه تنها از پرداختن به مسأله ی استثناها پرهیز میکند، بلکه همواره در تلاش برای تحت کنترل در آوردن حاکمیت با استفاده از معیارها است .
اگر حاکم حقیقتا همان کسی است که نظام قانونی قدرت اعلام وضعیت استثنایی و در نتیجه قدرت تعلیق اعتبار خود نظام را به او اعطا میکند، پس «حاکم بیرون از نظام قانونی معتبر است و با این حال بدان تعلق دارد، زیرا تصمیم گیری در این مورد که آیا قانون اساسی باید در کل تعلیق گردد، بر عهده اوست ».
در سطح اول و دوم این پژوهش ، در یک ارزیابی کلی از بررسی روند شکل گیری مفهوم امر سیاسی نزد اشمیت ، با مدنظر داشتن وقوع جنگ جهانی اول ، ناکارآمدی جمهوری وایمار در کنترل اوضاع و غرامت های سنگین ناشی از جنگ برای کشور آلمان ، به این نتیجه میرسیم که بر اساس پاسخ های اشمیت به سؤالات به هم پیوسته ی قانونی و نیز از روی برخی از نوشته های اخیر او میتوان مدلی از یک دولت به دست آورد."