چکیده:
بحث درباره اصالت جامعه و اصالت فرد، یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در قلمرو فلسفه جامعهشناسی یا فلسفه اجتماعی است. در میان متفکران اسلامی، پیشینه این بحث را میتوان در آرای ابونصر فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، اخوانالصفا و ابنخلدون ملاحظه کرد. در میان اندیشمندان مسلمان معاصر نیز میتوان از علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید محمد باقر صدر، آیهالله جوادی آملی و استاد مصباح یزدی نام برد. در پژوهش حاضر، تببین اصالت جامعه از دیدگاه شهید مطهری و استاد مصباح یزدی، با رویکردی فلسفی و نقد و بررسی آرای آنها مورد توجه است.
خلاصه ماشینی:
"نه تنها افراد هر کدام کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند، جامعه ها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده و شاعر و مکلف و قابل تخاطب هستند، اراده و اختیار دارند» البته این پرسش باقی می ماند که اگرشهید مطهری ، چنین معنایی را مورد توجه داشته است ، چرا چنین عباراتی را برای توضیح آن به کار برده است ؟ اما مشکل اصلی این تفسیر آن است در صورتی که شهید مطهری ، جامعه را معقول ثانی فلسفی بداند، چه تفاوتی میان نظریه دوم و نظریه سوم وجود دارد که ایشان نظریه دوم را کنار می گذارند و نظریه سوم را می پذیرند؟ مطابق با نظریه دوم ، جامعه معقول ثانی فلسفی محسوب می شود؛ زیرا از یک طرف ، مرکب حقیقی دانسته می شود؛ پس اعتباری به معنای سوم نیست .
نتیجه گیری مفهوم «جامعه » را می توان به دو صورت لحاظ کرد: ١- آن را به مثابه یک ماهیت در نظر گرفت که مابه ازاء عینی دارد؛ در این صورت ، مفهوم جامعه بنا بر هر چهار معنایی که برای اعتباری ذکر شد، «اعتباری » است ؛ جامعه با این لحاظ از امری حکایت می کند که هیچ بهره ای از حقیقت ندارد و صرفا به اعتبار معتبر است ؛ ٢- می توان جامعه را به مثابه نسبتی میان افراد ملاحظه کرد؛ در این حالت با توجه به توضیحی که بیان گردید، با امری مواجه هستیم که آثار و احکام مخصوص به خود را دارد."