چکیده:
موعود گرایی از جلوههای مشترک باورهای اقوام بشری است؛ اما این باور همواره مانند
دیگر آموزههای وحیانی در معرض آسیبهایی بوده است. بهگونهای بروز خرافه در باور
موعود در ادیان پیشین موجب شده است حقیقت آن کدر و وهم آلود جلوه کند. هم اکنون
شفافترین صورت و سیمای آینده موعود در اسلام و بویژه در مکتب تشیع باقی مانده است؛
اما با این وصف در طول تاریخ تشیع شاهد بروز برخی خرافهها در باور جامعه اسلامی
درباره موعود بودهایم.
طی سالهای اخیر نیز باور به ظهور امام زمان(عج) و نحوه تعامل حضرت حجت با جامعه
شیعی از سوی برخی آلایشها و آسیبها تهدید میشود. افراد بسیاری مدعی رابطه با
امام زمان(عج) بوده و از طرح این ادعا برای خود بازاری تدارک دیدهاند. برخی پا را فراتر گذاشته و خود را نماینده حضرت در بین مردم جا زدهاند و عدهای
در نهان و آشکار خود را شخص صاحب الزمان توصیف میکنند. وجه مشترک تمامی این مدعیان
«تقدس مآبی»، «زهد فروشی»، «غلو و درشت گویی»، «اظهارات رمز آلود و ایهام گویی»و
اوصافی از این دست است. شگفت اینجا است که این اوصاف را با تفحص در گفتار و کردار
مدعیان پیشین و پر سر و صدایی که از سوی استعمار حمایت می شدند نیز میتوانیم
ببینیم.
وجه مشترک مریدان و پیروان این مدعیان را نیز در اوصافی همانند میتوان دید. برخی
از ایشان مانند رندانی هستند که از نمد همراهی با مدعیان می خواهند کلاهی برای خود
دست و پا کنند و برخی دیگر مردم ساده دل و زودباوری هستند که به بازی گرفته
شدهاند. این ویژگیها نیز در میان مریدان مدعیانی چون شیخیه، بابیه، ازلیه و
بهائیه مشهود است.
گذری بر تاریخ و نحوه ظهور شیخیه، بابیت و دیگر فرقهها و سازمانهای شبه عقیدتی
اهمیت توجه به مدعیان امروزی را نیز دو چندان می کند. به هر روی دیگر سکه بابیت و
بهائیت از رونق افتاده است؛ اما طمع ورزی دشمنان اسلام برای انهدام باور جامعه شیعی
به مهدویت پایان نیافته است.
خلاصه ماشینی:
"اما در دو سده اخیر تلاش برای انحراف این باور فراتر از اغواگریهای عدهای در درون جامعه اسلامی رخ داد و با نقش آفرینی عوامل بیگانه رنگ دیگری به خود گرفت؛ به گونهای که در میان باورهای انحرافی که درباره موعود و مهدویت پدید آمده است نقش تشکیلاتی و سازمانی عوامل استعمار و صهیونیسم و نیز سایه تفکرات مدرنیت و غربیت مشهود است.
سیطره مدرنیته بر مکتب شیخیه و باورمندی به رکن رابع، مکتب تکثرگرایانه (پلورالیستی) شاه ولی الله دهلوی در هند، نیز مکتب سیاسی- ضد استعماری مهدی سودانی و آموزههای تحصلگرایانه (پوزیتیویستی) برخی علمای مصر را می توان یک رخداد عادی و احیانا کنشگری و کنش پذیری طبیعی از اوضاع زمانه و تفکرات رو به گسترش مدرن فرض کرد اما بیگمان باید ظهور بابیت، ازلیت، بهائیت در ایران که ادامه مکتب شیخیه بودند و نیز مکاتب و فرق همزاد ایشان یعنی احمدیه در پاکستان ، سیک در هندوستان و وهابیت در شبه جزیره عربستان را ناشی از نقش آفرینی اجانب و ماموریت پذیری اصحاب این فرق از سوی بیگانگان استعمارگر دانست.
بستر شکلگیری این مذهب جدید بر پایه باورهای خرافی مکتب شیخیه و بابیت در باب موعود شکل گرفت؛ اما با گذر زمان فاصله خویش را با فرهنگ اسلامی بیشتر کرد و به آیینی برای هدم اسلام و در هم شکستن اقتدار فرهنگی جامعه شیعی ایران تبدیل شد."