چکیده:
یکی از مهمترین دستاوردهای دورۀ مغولان، تسهیل در امر تبادل تجربیات مختلف ملتها و در نتیجه رشد و توسعۀ برخی از فنون و علومی بود که مورد علاقه و توجه پادشاهان آن سلسله قرار داشت، صنعت «نساجی و پارچهبافی»دردورۀمغول نیزاز این امر مستثنی نبود و شواهد و مدارک تاریخی نشان میدهد که تبادل انواع پارچهها و منسوجات بین ایران و چین در دورۀ مغول افزایش یافته و علاوه بر آن، تجربیات فنی «پارچهبافی» ایران و چین نیز در این دوره بهخوبی ردوبدل شده که از این میان سهم ایران در این تبادلات بسیار قابلملاحظه است. فنون پارچهبافی ایرانی در دورۀ مغول توسعه یافته و صادرات انواع منسوجات ایرانی به چین در این دوره سهم قابلتوجهی در مبادلات دو کشور ایفا مینمود. با همۀ اهمیتی که صنعت نساجی در این دوره دارد، هنوز مطالعهای بایسته در این مورد به انجام نرسیده که یکی از دلایل آن کمبود اطلاعات در منابع تاریخی است، بر این اساس شناسایی و معرفی اینگونه مراجع و منابع میتواند کمک موثری در تداوم مطالعات مرتبط با صنایع دورة مغول باشد، در این مقاله سعی شده تا یکی از منابع مهم دورۀ ایلخانان معرفی شده و اسامی پارچههای مختلف آن دوره با تکیه بر دیگر متون تاریخی عصر شناسایی شود. اساس این مقاله بر نسخۀ خطی«المرشد فی الحساب» استوار بوده ودر دو بخش تنظیم شده است، که در بخش نخست، نسخۀ خطی«المرشد فی الحساب»وویژگیهای نسخهشناسی آنمعرفیشدهودربخشدوماسامیپارچههای موجود در این نسخه با بهرهگیری از دیگر متون تاریخی قرائت و به شناسایی آنها پرداخته شده است.
Facilitating the exchange of different experiences of nations which resulted in the growth and development of arts and sciences was one of the most important achievements of the Mongols and of interests of their kings. The textile and cloth-weaving industry in the Mongol era was not an exception. Historical evidences show an increase in the exchange and trade of fabrics and textiles between Iran and china during the Mongol rule، and additionally، Iranians and Chinese exchanged their technical experiences in such field، however Iranians had a more considerable share. Persian cloth-weaving techniques developed during the Mongols rule and Iran''s exports of textiles to China played a great role in commercial exchanges between these two countries in this period. Despite the importance of textile industry in this period، a competent study has not yet committed in such field because of the lack of information on historical resources. Accordingly، recognition and introducing of the sources can be considered as an effective element in progressing historical studies about several industries in Mongol era. It has been tried، in this article، to introduce one of the significant Ilkhanate sources to identify the names of its textiles comparing them with other historical sources. This study has been accomplished on the basis of “Al-Morshed fī al-hisāb” manuscript and is presented in two sections. As the starting point،“Al-Morshed fī al-hisāb” and its codicological descriptions are introduced and then، using other historical sources، the name of existing textiles in this manuscript would be surveyed
خلاصه ماشینی:
"در این قسمت با بهره گیری از اسامی ذکر شده در «المرشد فی الحساب » سعی می شود تا ضمن بر شماری آن ها، با استفاده از دیگر متون برخی از ویژگی های این پارچه ها مورد مطالعه و شناسایی قرار گیرند: / : الاطلس (= اطلس ) «اطلس » از مشهورترین پارچه های دورة مغول و پیش از آن است که انواع مختلفی داشته است ، در متون تاریخی از اطلس «معدنی » ( ابن بی بی، ١٣٧٤، ص ٥٩؛ جوزجانی ، ١٣٦٣، ج ١، ص ٣٤٢)، «سرخ »( راوندی ، ١٣٦٤، ص ٢٦١؛ مستوفی، ١٣٦٤، ص ٤٥٨؛ همدانی، ١٣٨٦، ص ٩٧)، «فرنگی »(حسینی منشی ، ١٣٨٥، ص ٣٢٧)، «رومی »( نسوی ، ١٣٨٤، ص ٢٠٤)،«زیتونی » یا منسوب به «زیتون » ـ نام ایرانی و اسلامی شهر چوانجو در شرق چین است ـ (عبدالرزاق سمرقندی ، ١٣٨٣، ص ٥٤٢)، «سیاه دوخته غلافی » ( همان ، ج ٣، ص ٣٤٧ )، «چرخی » که مولانا محمود نظام قاری (١٣٥٩، ص ١٨) در باب آن چنین سروده است : ز تیـغ آتش والای سـرخ هیجا شـد مثال اطلس چرخی به تاب خسقی خور «خانبالیغی (٥)»، «زربفت (٦)»، «کاشی (٧)» و «یزدی (٨)» یاد شده است ( قاری، همان ، صص ٢٦١٥، ١٤، ١٤)."