چکیده:
ترکیه و ایران دو کشور مهم مسلمان در خاورمیانه به شمار می آیند؛ ولی دارای دو نوع حکومت متفاوت اند. در ایران حکومت اسلامی قدرت را در دست دارد. این حکومت اسلام را برنامه ای کامل و جامع برای تمام ابعاد زندگی انسان تلقی می کند و دولت خود را موظف به اجرای احکام اسلام در جامعه و سیاست خارجی خود می داند؛ درحالی که حکومت ترکیه سکولار است. اگرچه گرو هایی اسلامی در ترکیه بر هویت و ارزش های اسلامی تاکید می کنند، به نظر می رسد با حکومت سکولار کنار آمده اند و به دنبال تشکیل دولت اسلامی نیستند. این مقاله می کوشد این تفاوت را با بررسی زمینه های اجتماعی اسلام گرایی دو کشور تبیین کند. به نظر می رسد در ترکیه، نبود طبقه روحانی قدرتمند و نوع خاص اسلام متکثر و عرفانی رایج در این کشور و نهادینه شدن احزاب سیاسی، ظهور گونه خاصی از اسلام گرایی در این کشور و به صورت پسااسلام گرایی به معنای فوق را موجب شده است. این در حالی است که در ایران، وجود طبقه روحانی قدرتمند و نوع خاص اسلام که فقهی و با قرائت رسمی است و نیز سابقه مشارکت سیاسی در چارچوب جنبش های رادیکال اجتماعی، موجب به قدرت رسیدن حکومتی اسلامی شده است. بنابراین، زمینه های تاریخی و فرهنگی و اجتماعی متفاوت در این دو کشور، رابطه و تعامل متفاوتی بین دین و دولت در آن ها به وجود آورده است.
Turkey and Iran are two important muslim countries in the Middle East، but they have two different kinds of government. Iran has an Islamic government which has power and propose Islam as a comprehensive plan for all dimensions of human life and also knows itself as responsible for implementing Islamic laws in society and its foreign policy. But in Turkey، despite of emphasizing on Islamic identity and values، the government is secular one، and its post-Islamist forces have accepted it،.It seems in Turkey، the lack of a powerful clerical class and the existence of a special kind of plural and spiritual Islam and the institutionalization of political parties، have produced a special post-Islamism. But in Iran، the existence of a strong clerical class with a formal and juridical version of Islam and a long history of radical social movements، have caused an Islamic government come to power. Therefore ، different historical، cultural and social grounds in these two countries have produced different kinds of relationships and interactions between religion and the state.This study attempts to explain this difference by reviewing the social contexts of Islamism.