چکیده:
چهاربیتی گونهای از شعر کهن ایرانی و به باور نگارنده ادامۀ همان سهبیتیها یا سهخشتیهای قدیم ایرانی است با وزنی تقریبا هجایی که بهمرور وزن عروضی یافته است. ساختار اینگونه شعر بنابر شواهد بسیاری که در دست است، بر مبنای نوعی تکرار استوار است. محتوای چهاربیتیها هم بیشتر ساده و بدوی است و ازسویی با موسیقی پیوندی ناگسستنی دارد که به همین دلایل میتوان آن را فرزند شعر کهن و بازماندۀ شعر هجایی دانست. در این گفتار با اشاره به شواهد و نظراتی که از محققان بهجا مانده، بنا داریم تا اثبات کنیم این گونۀ ادب عامه تداوم «سنت شعر شفاهی» است که خوشبختانه دگردیسی خود را در شواهد بسیاری حفظ کرده و پیوستگی تاریخی سنت موسیقی ایرانی، خاصه در بین مردم روستاها، آن را همچون عتیقهای گرانبها محفوظ داشته است تا برای بررسی شعر ایرانی قبل از اسلام، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، مشروط به عدم تعصب، منابع کافی در دست داشته باشند
Tetrastichous is a sort of common oral poetry in the villages of Khorasan، which can be considered the developing form of those three hemistich or tetrastichous of Sassanian''s periods. This paper، by searching different evidences، indicates، that this type of poem in its early stages has been only a syllable، and by emergence of iambic poetry has enjoyed rhythm. By comparing 2000 of written Tetrastichous and variety of recorded cases in the villages of Khorasan، the structure of repeating this type of poem has also been specified that we will point to some of these evidences. Also، we will discuss about the structure of these Tetrastichouses and specify the reason of this oral tradition’s continuity; a tradition that still exists among the rural poets and musicians. At the depth of the discussion، we will discuss indissoluble link of this type of poem with music. In the section of outside form، we will indicate the variation of rhyme in this type of popular poem، and finally، we will point، in the domain of thought and emotion، to the reasons of shaping this type of poem، especially among the villagers and the masses
خلاصه ماشینی:
"در این قسمت به اقسام و اشکال تکرار در این گونه شعرها اشاره می کنیم : الف ) تکرار در سه مصراع : تو در بالای بمب مو روی زمینم تو نارنج طلا مو در کمینم تو نارنج طلا یا سیب نیم رس خداوند به فریاد دلم رس **** سیه مو ملة بالا سیه مو سیه مو خوش قدوبالا سیه مو سیه مو را به چشم بد نبینن سیه مو خوشکل و زیبا سه مو **** خداوندا خداوند جهانی خداوند زمین و آسمانی خداوند تو پیران ر بیامرز جوانان را به کام دل رسانی (خوشدل ، ١٣٥٧: ٢٤٧-٢٥٠) ب) تکرار در مصراع دوم و چهارم : خودم اینجا دل و جانم د شهره گل نیلوفرم از مو د قهره گل نیلوفر و نارنج خوشبو عسل در پیش مو مانند زهره **** خدایا عاشق زارم تو کردی چمند گل بودم خارم تو کردی چمند گل بودم در باغ شاهی به خاک کوچه پامالم تو کردی (همان ، ٢٤٣) ج) تکرار در مصراع دوم و سوم : قلم را سر کنن از استخوانم مرکب گیرن از رگهای جانم مرکب گیرن و نامه نویسن برای دلبر شیرین زبانم **** 99 نماز شم ز غوریان بار کردم دوازده لوک ر افسار کردم دوازده لوک ر افسار چرمی بکش ساربان که میل یار کردم (نصیری ، ١٣٨٠: ٥٥) د) تکرار در مصراع اول و سوم : اگر دلبر مره خواهه غم نیست که درد عاشقی درد کم نیست اگر دلبر مره خواهه به پیری وگرنه در جوونی ها غم نیست (ناصح ، ١٣٧٣: ٤١) دو تا یارم که هر دو بی نظیرم به چارباغ مزار منزل بگیرم دو تا یارم که داغ هم نبینم به شادی بگذرانم غم نبینم (نصیری ، ١٣٨٠: ٥٧) ه) تکرار ساختار: پریزاد و پریزاد و پریزاد که کاشکی مادرم مر نمی زاد که مادر زاد و شیر محنتم داد بزرگ کرد و به دست دشمنم داد **** الا باد و الا باد و الا باد سلام من بر ور شاخ شمشاد بگو دلبر سلامت می رسانه امان از بوسه های کنج ساواد (ناصح ، ١٣٧٣: ٨٢-٨٣) و) تکرار و شباهت اشعار در مناطق جغرافیایی دور و نزدیک : این نمونه از تکرارها که حاصل سفر سینه به سینة اشعار بر زبان و دهان گوسان ها و مردم مهاجر و چوپانان است ، بسیار زیاد و درازدامن است ، به گونه ای که بحث مستقل و صفحات فراوانی می طلبد؛ لیکن برای اختصار و استدلال به چند نمونه اشاره می کنیم تا دانسته شود که ریشه و مبنای این گونة شعر محلی و بومی به تاریخ و فرهنگ و سنن مشترک مردم در هر شهر و دیار بازمی گردد."