چکیده:
این نوشتار، با روش تحلیلی- عقلی به علم واجب الوجود به اشیاء از نگاه ابنسینا پرداخته است. حکیمان مشاء، از جمله بوعلی، تعبیر ارتسام رادر مورد علم الهی به موجودات قبل از ایجاد آنها بهکاربردهاند. شارحان و ناقدان آثار بوعلی تفسیر واحد از آن ارائه ندادهاند، بلکه تفسیرهای متفاوت از سخنان ایشان داشتهاند، به گونهای که برخی از آنان علم الهی را از منظر وی از سنخ علم حضوری و برخی آن را از سنخ علم حصولی دانستهاند. برخی از این تفسیرها اشکالاتی را در پی داشته است. این مقاله با ذکر شواهدی از سخنان خود بوعلی در پی یافتن تفسیر درست یا نزدیک به آن از سخن وی در این مسئله است.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس این تفسیر، علم واجب همان ذاتش است، ولی در مقام بیان به صور مرتسمه تعبیر نموده است، چراکه ابنسینا هرگونه دوئیت را از ذات الهی نفی کرده و علم و قدرت و اراده را عین ذات وی دانسته است: و یلزم ما یعقله من نظام الخیر فی الوجود أنه کیف یمکن و یکف یکون وجود الکل علی مقتضی معقوله.
(ابنسینا، 1385: 390 [المقالة 8، الفصل 7]) بر حضوری بودن علم واجب به موجودات در اندیشة ابنسینا است: ثم یجب ان یعلم انه اذا قیل عقل للاول تعالی قیل علی المعنی البسیط الذی عرفته فی کتاب النفس، و انه لیس فیه اختلاف صور مترتبة متخالفة کما یکون فی النفس علی المعنی الذی مضی فی کتاب النفس، فهو لذلک یعقل الاشیاء دفعة واحدة من غیر ان یتکثر بها فی جوهره، او یتصور فی حقیقة ذاته بصورها، بل تفیض عنه صورها معقولة، و هو اولی بان یکون عقلا من تلک الصور الفائضة عن عقلیته، و لانه یعقل ذاته و انه مبدأ کل شیء فیعقل من ذاته کل شیء.
اما (حسب برداشت سوم) صور ارتسامی در مرتبة ذات واجبالوجود مطرح است، ولی از لوازم ذاتاند و به ملاک موجودیت واجب تحقق دارند، بیآنکه موجب کثرت در ذات شوند یا وجود جداگانه از واجب داشته باشند و یا اعراضی باشند که از خارج بر ذات عارض شوند، پس، خداوند در مقام ذات به ذات و لوازم آن علم حضوری دارد و به نفس علم به آنها، اشیاء را در خارج ایجاد میکند."