چکیده:
ســیاق و ســبک (های) زنــدگی انســان بنیــادی مــادی و غیرمــادی دارد. جامعــه شناســی بــا ابــزار تحلیلی فرهنگ ، هـر دو جـزء مـادی و غیرمـادی آن را مطالعـه مـینمایـد. یکـی از عناصـر غیرمـادی مجموعه فرهنگی سبک زندگی، عنصر معرفتی است . این نوشتار بـا پرداختـی اجمـالی بـه ویژگـیهـا و نیـز بنیـاد معرفـت شـناختی سـبک هـای زنـدگی سنتی، مدرن و پست مدرن ؛ فرآیند تمدن و شهرنشینی را بررسی نموده است . در فرآیند تمـدن ، شـیوه زیسـت انسـان دچـار تحـولاتی گشـته اسـت . ایـن تحـولات بـه ویـژه در عرصــه تولیــد و مصــرف بررســی شــده و درخصــوص ، فرآینــد مهــارت بــاختگی انســان متمــدن در زنـدگی روزمـره و تـدبیر منـزل ، از خـود بیگـانگی و نیـز اسـارت وی در قفـس آهنـین و بـه عبـارت دیگر "جنگل جهانی" بحث شده است . جنــون تولیــد– مصــرف مدرنیســم و مصــرف زدگــی و جعــل در شــرایط پســت مــدرن از جملــه مـواردی اسـت کـه بـه عنـوان رهاوردهـای تخریبـی آن دو فلسـفه و جریـان (مـدرن و پسـت مـدرن ) طرح و نقد شده است .
Human living style(s) has material and immaterial origins. Sociology using analytical tool of culture, studies both material and immaterial components. One of the elements of immaterial cultural life style is epistemic. This article reviews civilization and urbanization process paying briefly to the characteristics and epistemological foundations of traditional, modern and post-modern lifestyles.
In civilization process, human lifestyle has changed. These changes were examined in production and consumption and also it is discussed about the civilized human’s unskillfulness in daily life and housekeeping, his alienation and captivity in an iron cage or global jungle.
Production-consumption craze of modernism and consumerism and forging of post modernism are among cases which have been criticized as destructive consequences of those two philosophies (modernism and post-modernism).
خلاصه ماشینی:
"اگر خاموشی حس گرسنگی طبیعی (غریزه تشخیص نیازها) فقط بنیادی زیستی و غریزی داشته باشد؛ مهارتباختگی انسان در امر زندگی روزمره و تدبیر منزل، و خودباختگی انسان پساسنت امری فرهنگی است؛ که در فرآیند صنعتی شدن و تقسیمکار و تکه تکهگشتگی حیات انسان روی در تزاید داشته و دارد.
با تصور ویژگیهای دیگری از وضعیت پست مدرن، یعنی واقعیتزدائی از زندگی و توهم افکنی فضای تولید– مصرف انسان در وضعیت پست مدرن، مسائل دیگری در خصوص شیوههای حیات پست مدرن و آسیبشناسی آن قابل طرح است که در مجالی مفصلتر از این باید بدان پرداخته شود.
تافلر کارخانگی را موجب تکوین و تقویت "بینش ذهنی" و کار بیرون از خانه را واجد عینیت و "بینش عینی" دانسته و بر اساس آن تقابل فرهنگ مؤنث و مذکر را تبیین نموده و میافزاید که «در آینده افراد جامعه موج سوم وقت خود را بین کار نیمه وقت در سازمانهای ماتریسی یا شرکتهای بزرگ و کار نیمه وقت برای خود و خانواده، در واحدهای مستقل کوچک تولید برای مصرف تقسیم میکنند، و با این عمل ممکن است نسبت ذهنیت و عینیت در زن و مرد باز هم از توازن بیشتری برخوردار شود»(همان: ٥٣٦).
اگر چه به تعبیر گیدنز یکی از تفاوتهای انسان سنتی با انسان پساسنت (مدرن و پست مدرن) در امر فرهنگ و سیاق زیست "پذیرش" سبک القائی زیست اجداد در فضای سنتی است؛ و عکس آن، یعنی گزینش شیوهای از میانه شیوههای متعدد در حالت پساسنت است؛ اما به نظر میرسد انسان پساسنت در سیاق تولید و مصرف چنان زنجیری و بسته قفس آهنین کاپیتالیسم و رسانههایش استکه، همانند انسان پیشامدرن، نه انتخاب که القائات را میپذیرد و گویا چارهای جز این ندارد."