چکیده:
بوف کور ظرفیتهای متفاوتی در بررسیهای ادبی دارد که از جملۀ آنها میتواند بررسی آن براساس دیدگاههای دلوز و گتاری باشد. اندیشههای ژیل دلوز، فیلسوف معاصر فرانسوی، در زمینههای علمی، فلسفی، هنری، نگرشی متفاوت پدید آوردهاست. از جمله میتوان به نظریۀ میل اشاره کرد که بر پایة آن، سرمایهداری میل و تمنای افراد را کانالیزه، و به فضای روانی- اجتماعی ویژهای که قابل نظارت و کنترل باشد هدایت میکند تا زمینۀ بازتولید افراد را فراهم سازد. از دیدگاه دلوز هدف داستان این است که میل را رها نماید. آن هم با از هم گسیختن غل و زنجیرهایی که بر آناند تا ما را به شیوههای خاصی از اندیشیدن مقید سازند. «اقلیت شدن»، از جمله از هم گسیختن همین قید و بندهاست تا با قلمروزداییها قلمروهای متعارف را از میان بردارد. این مقاله با تکیه بر نظریۀ «اقلیت شدن» ژیل دلوز به خوانش داستان بوف کور هدایت میپردازد و مشخص میکند که اثر حاضر از کدام ماشینهای اجتماعی برمیآید، چه چیزهایی را در مینوردد و چه مرزهایی را مخدوش میکند.
خلاصه ماشینی:
"/ ٦٨ شمارة ٣٣، پاییز ١٣٩٤ دکتر علی تسلیمی و سمیه قاسمی پور ٢ -٢- شدن (صیرورت ) و اقلیت شدن مراد از شدن یا صیرورت ، ١ گذرهایی است که یک مفهوم در خلال آنها دگردیسی می یابد و در عین حال ، شباهت خانوادگی خود را با تعـاملات قبلـی اش حفـظ مـی کنـد.
becoming / «اقلیت شدن » در بوف کور شمارة ٣٣، پاییز ١٣٩٤ ٦٩ میزانی از زن شدن را در پیش انگارة خود دارد؛ به عبارتی دیگر، زن شدن «اولین کوانتـوم » کلیة شکل های شدن است (دلوز و گتاری ، ١٣٩٢: ١٥٨).
1. block / ٧٢ شمارة ٣٣، پاییز ١٣٩٤ دکتر علی تسلیمی و سمیه قاسمی پور زن اثیری کشته می شود اما راوی چشم های او، درواقع بینش زنانـه اش را بـرای خـود حفظ می کند.
بنابراین اگر از دیدگاه یکی بودن لکاتـه و عمه و مادر، به داستان بنگریم نتایجی ادیپی خواهیم گرفت ، اما اگر لکاته را فقط خـواهر / ٧٤ شمارة ٣٣، پاییز ١٣٩٤ دکتر علی تسلیمی و سمیه قاسمی پور تصور کنیم اگرچه باز می توان جابه جایی فرویدی را در آن دید، اما بـه دیـدگاه شـیزویی دلوز و گتاری نزدیک می شویم (نک .
فرویدیست ها ریشه های اجتماعی و فرهنگـی را بـا میـل ناخودآگـاه پارانوییدی بررسی می کنند، اما ناخودآگاه شیزوفرنیایی با واژگون ساختن این ریشـه هـای قدرت ، میل را در مسیر صیرورت و شدن می برد؛ زیرا چندشخصیتی شدن ریشـه هـا را از / «اقلیت شدن » در بوف کور شمارة ٣٣، پاییز ١٣٩٤ ٧٧ هم می پاشد و هویت ها را از میان برمی دارد."