چکیده:
موضوع ولایت و ولی، یکی از محوری ترین موضوعات مطرح شده در عرفان اسلامی، است که
غالب عرفا دربارة آن، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح کردهاند. بیشک یکی از بزرگترین
عارفان مسلمان، شمسالدین محمد تبریزی، معرفت اندیش نامآور قرن هفتم هجری است که
تحول بنیادینی بر تفکرات مولانا جلالالدین مولوی نهاد و نحله جدیدی از فرهنگ عرفانی را
پایهگذاری کرد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی مقالات، نظریه های جالبی
در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام از آنها کم نظیر و گاه بی نظیر
است. کتاب مقالات شمس که مجموعه ای از منقولات پراکندة شمس تبریزی است، ساختار منظمی
ندارد به همین دلیل، یافتن یک موضوع خاص از میان انبوهی از سخنان پراکندة او کاری بسیار
دشوار و دیرباب است که مستلزم دقت و صرف وقت فراوان است.
در این پژوهش ضمن تشریح نظریات شمس تبریزی دربارة ولایت و رویکردهای وی به این
موضوع، آرای وی در این مورد طبقه بندی و با آرای عارفان نامدار قبل و همعصر او مقایسه شده
است. علاوه بر این تلاش شده میزان بازتاب آرای شمس تبریزی در کتاب مثنوی مولوی نشان داده
شود و تاثیر آن عقاید بر مثنوی مولوی بررسی شود. شمس تبریزی، نظریات بدیع و جالبی دربارة
ولایت عرضه کرده که نظیر آنها در آثار سایر عرفا و حتی در نزد مولوی یافت نمیشود. مباحث
مربوط به معنای ولایت، اوصاف اولیا، پنهان بودن اولیا و راه شناخت اولیا از جمله موضوعاتی است
که شمس تبریزی مطرح کرده که در این مقاله، نظریات بدیع شمس درباره این موضوعات، تبین و
تشریح شده و میزان بازتاب آنها در مثنوی نشان داده شده است.
As a matter of fact، saint and sainthood are among the most pivotal issues in the Islamic mysticism that have been widely discussed by many mystics. Undoubtedly، one of the greatest Muslim mystics was Shams al-din Muhammad Tabrizi who lived in the 7th century AH. Substantially affecting Rūmi’s attitudes، Shams founded a new school of mysticism. In his only literary work known as “Articles”، he has stated unchallenged and interesting opinions about various aspects of mysticism. The book is a disorganized collection of quotations from Shams. Due to lack of organization، it is so hard and time-taking to find a specific subject among so many sporadically included in the book. In this study، Sham Tabrizi’s approach and opinions about sainthood are explained، classified، and compared to the corresponding ideas of other mystics prior and contemporary to him. Also، the rate and influence of his ideas as reflected in Rūmi’s Mathnawi is investigated. Shams has put forth ideas of interest and novelty about sainthood unprecedented even in Rūmi’s works. This along with other issues such as saints’ characteristics، their covertness، and the way of recognizing them is dealt with in details in this paper.
خلاصه ماشینی:
"١) سنایی ابیاتی تقریبا نزدیک به این مفهوم دارد: غول باشد نــه عالــم آنکه از او بشنـوی گفت و نشنـوی کردار بر خود آن را که پادشاهی نیست بـــر گیاهیــش پادشـا مشمار (به نقل از تازیانه های سلوک، ص١٤٤) به عقیده شمس اولیا کسانی هستند که از ظواهر رسته اند و به باطن عالم پی بردهاند و همه چیز را به نور خداوند میبینند و درمییابند: «خدای را بندگان(اهل ظاهر) که ایشان همین که بینند که کسی جامۀ صلاح پوشیده و خرقه ، او را حکم کنند به صلاحیت و چون یکی را در قبا و کلاه دیدند، حکم کنند به فساد.
١) این پندار که «دشمنی جاهلان با اولیای الهی نه تنها به ضرر اولیا نبوده؛ بلکه به نفع ایشان است ؛ زیرا دشمنی جاهلان باعث میشود که بار مسئولیت آنها از دوش ولی برداشته شود»؛ از جمله نظریات بدیع شمس در باب ولایت است و نه در آثار عرفای قبل از شمس و نه در مثنوی مولوی نظیر آن دیده نمیشود؛ اما این مطلب که «ولی، غمخوار عالم و در صدد هدایت همۀ انسانهاست » در چند جای مثنوی انعکاس یافته است : بنــدگان حــق رحــیم و بردبــار خوی حق دارند در اصلاح کـار مهربــان بــی رشــوتان یــاریگران در مقام سـخت و در روز گـران (127."