چکیده:
شاهنامة فردوسی در واقع تلاشی بود برای بازشناسی تاریخ باستان و هویت ایرانی که در برخورد بیگانگان مهاجم مورد تهدید قرار گرفته بود. نویسنده در این مقاله کوشیده است با بررسی آماری و تعریف و تلقی فردوسی در جای جای شاهنامه تعریفی از ایران و هویت ایرانی از منظر شاهنامة فردوسی و در دوره های مختلف آن به دست دهد. بر این اساس مفهوم ایران که در کتابهای نخستین ، و در واقع در بخش اساطیری شاهنامه ، هنوز ناشناخته است در دوره های بعد به تدریج ظهور می یابد و سپس تحولاتی را از سر می گذراند که در این مقاله به تفصیل و با ذکر شواهد معرفی و بررسی شده است .
Shahnameh was in fact an attempt to rediscover the Iranian ancient history and Identity, which had been threatened by alien invaders. In the present article, through a statistical study of Ferdowsi's understanding of Iran expressed here and there in the Shahnameh, the writer has endeavored to present a definition of Iran and the Iranian identity from the perspective of this national epic as well as in different periods. It is argued that the concept of Iran that is not yet recognized in the mythological part of the Shahnameh gradually becomes clear in later times, going through certain transformations, which are elaborated in some detail and substantiated by exemplary quotations in this article.
خلاصه ماشینی:
"مفهوم هویت ایرانی مقدمتا این سوال مطرح می شود که آیا فردوسی در داستانهای روایی شاهنامه به طور منسجم ، به ویژه دربارة چنین «هویتی » نظریة مشخصی را ارائه داده است ؟ 1 پاسخ به این پرسش هم منفی و هم مثبت است : منفی از این جهت که ما در هیچ بخشی از شاهنامه ، چه در روایات باستانی و چه در ابیاتی که حاوی نظریات شخصی فردوسی است ، مطلبی با این عنوان یا متن مستقلی برای این موضوع پیدا نمی کنیم ؛ و مثبت به این دلیل که فردوسی در بسیاری از ابیات شاهنامه ، به طور پراکنده و ضمن نقل داستانها، مشخصه ایی از رفتار و شخصیت تعدادی از شاهان ، شاهزادگان ، پهلوانان ، رزمندگان ، هنرمندان ، مهندسان ، صنعتگران ، پیشه وران و حتی افراد معمولی و ساده را به دست می دهد که ما می توانیم آنها را البته در شاهنامه ، چه در مقدمه و چه در پنجاه کتاب روایی آن ، ابیـات زیـادی هـم وجـود دارند که حاوی و مبین بینش و نظرات اخلاقی (فلسفی )، سیاسی ، اجتماعی ، زیباشـناختی ، ایدئولوژیکی و ارزیابیهای شخصی فردوسی است و همین امر بـر ارزش شـاهنامه افـزوده است ."