چکیده:
بی گمان یکی از امتیازهای فیلسوفان اسلامی از عصر فارابی تاکنون در برابر دیگر اندیشـمندان اسلامی در اثبات واجب ، برهان صدیقین آنان است . اما در این برهان چه ویژگی ای نهفته اسـت و معیار آن چیست که بر دیگر براهین ممتاز می شود. در واقع سؤال پژوهش این است که معیـار صدیقین چیست که ملاصدرا، برهان ابن سینا را صدیقین نمی داند؛ در حالی که ابن سـینا برهـان خود را متصف به صدیقین کرده است ؟ آیا فارابی که طراح برهان صدیقین است ، با ملاصـدرا در معیار صدیقین هم سخن اند یا هر یک معیار جداگانه ای دارند؟ آیا علامه با همـان معیـار برهـان صدیقین را ابداع کرده است ؟ در این تحقیق معلوم می شود فارابی ، ابن سینا، ملاصـدرا و علامـه طباطبایی یک معیار برای برهان صدیقین معرفی کرده اند، اما اینکه آیا برهان هایی که ابن سینا و ملاصدرا ارائه داده اند، ملاک صدیقین را دارد یا خیر، به بررسی نیاز دارد. در این تحقیـق نشـان داده ایم برهان ابن سینا و سه برهان از ملاصدرا ملاک صدیقین را ندارند و برهـان ملاصـدرا در مفاتیح الغیب و برهان علامه طباطبایی در تعلیقات بر اسفار واجد ملاک صدیقین اند.
No doubt، one of the privileges of Muslim philosophers (from Farabi onward) over other Muslim thinkers in demonstrating the necessary being is their argument of truthful ones. What is the characteristic of this argument and what is its distinctive criterion? The question this research addresses is: what is the criterion for truthful ones? Mulla Sadra does not regard Avicenna's argument as the argument of truthful ones whereas Avicenna himself gives this name to his argument. Does Farabi، who is the founder this argument، agree with Mulla Sadra on the criterion of truthful ones or does he have his own separate criterion? Which criterion did Allama choose? This study shows that Farabi، Avicenna، Mulla Sadra and Allama Tabatabaei have introduced a single criterion for the argument of truthful ones. As to whether or not the arguments presented by Avicenna and Mulla Sadra have the criterion for truthful ones it is something that however needs to be assessed. This study shows that Avicenna's argument and three other arguments presented by Mulla Sadra do not enjoy having the criterion of the truthful ones. However the arguments presented by Mulla Sadra in his Mafatih and Allama Tabatabaei in his Commentary on Asfar are the [only] ones that have the criterion of truthful ones.
خلاصه ماشینی:
"ملاصدرا می گوید در این برهان نظر به مفهوم وجود است ، ولی برهانی که خـود قـبلا به عنوان برهان صدیقین آورده است ، نظر به حقیقت وجود دارد؛ نه نظـر بـه مفهـوم آن ، و تأکید می کند نظر در مفهوم موجود و موجودیت مستلزم تحقق موجود ممکن نیست ، مگر به واسطة وجود واجب ؛ و دوباره تقریری می آورد به این صورت که اگر موجود منحصـر در ممکن باشد، اصلا موجود تحقق نمی یابد؛ زیرا طبق این فـرض ، یـا تحقـق ممکـن بـه خودش بدون علت است که بدیهی البطلان است یا به غیر خودش اسـت و آن غیـر هـم طبق فرض ممکن الوجود.
اما به نظر می رسد برهانی که بر امتناع دور و تسلسل مبتنی است ، برهان صدیقین نیست یا دست کم به ضرس قاطع نمـی تـوان آن را صـدیقین برشـمرد؛ زیـرا اسـتفاده از امتنـاع دور و تسلسـل از آن روسـت کـه شـی ء در وجـودش ممکن الوجود است یا متعلق به غیر است یا موجود خاص محتاج به غیر اسـت و اگـر آن غیر هم ویژگی شی ء اول را داشته باشد، در این صورت یا به دور می انجامد یا به تسلسل یا به موجودی که واجب الوجود است .
اشکال این اسـت کـه برهان او صرفا مفهومی اسـت و برگرفتـه از علـم حضـوری نیسـت ؛ زیـرا معیـار برهـان صدیقین آن است که خدا به عنوان وجود و موجود که متن واقع است ، شهود شود و همان با برهان معلوم شود که واجب الوجود است ؛ درحالی که در برهان ابن سـینا چنـین رونـدی طی نشده است ؛ زیرا اساسا دستگاه فلسفی ابن سینا توان برهانی از این سنخ را ندارد؛ چرا که اصول این دستگاه نشان نمی دهد معلول می تواند به علت خـود بـه طـور مسـتقیم یـا غیرمستقیم علم حضوری داشته باشد."