خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل، در نگاه اول شریعت از تمامی آمیزههای عاطفی و احساسی که در تعریف دوم نهفته است، بیبهره است و روشن است که آدمی هر کدام از این دو تصویر را داشته باشد، رفتار متفاوتی در مقام دینورزی و التزام به شریعت خواهد داشت بدین جهت برآنیم تا در این نوشته به اختصار، به خدا و رابطهاش با انسان در عهد قدیم بپردازیم؛ در عهد عتیق، خداوند خدایی است یگانه: «ترا خدایان دیگری غیر از من نباشد».
بر این اساس باید گفت اگرچه عهد عتیق بر خدایی یگانه تأکید دارد، ولی این یکتایی انتخابی است؛ یعنی بنیاسرائیل ناگزیرند که یهوه را از میان دیگر خدایان انتخاب کنند، ولی به هیچ وجه از نظر مفهومی بر یگانگی و یکتایی خدا رهنمون نمیشوند.
(3) البته بایسته گفتن است که گرچه در عهد عتیق، خشم، خشونت، تنبیه، ترس و اطاعت چهره نمایان خدا در تعاملش با بنیاسراییل است، ولی چنان نیست که عشق به خدا و دوست داشتنش برای یهودیان بیمعنا باشد، بلکه در این کتاب گاهی هم از خدای مهربان سخن گفته میشود، خدایی که به بندهاش رحمت میکند «رحمت میکنم تا هزار پشت، بر آنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه میدارند».
(4) و نیز گاه فرمان عهد عتیق بر این است که این خدا دوست داشته شود: «و یهوه خدای خود را دوست بدارید و به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت نمائید»، (5) اما واقعیت آن است که خداشناسی عهد عتیق، بلکه تمام دیانت عهد عتیق، برمحور «خشیتالهی» میچرخد (6) و این نکتهای است که تاریخ یهود و فهم بزرگان یهودی از کتاب مقدسشان، آن را تأیید میکند."