چکیده:
در این مقاله تلاش شده است نمونه ها و الگوهای گوناگون تحویل در یک طرح جامع دسته بندی شوند این نمونه ها به تحویل گرایی سنخ شناختی جوهری ساختاری توصیفی نظریه ای و روش شناختی تقسیم شده اند آن گاه نخست ادعا شده است که تحویل سنخ شناختی را باید از تحویل جوهری جدا داشت دوم انکه تحویل های سنخ شناختی و روش شناختی مستلزم یکدیگر و هیچ یک از انواع تحویل نیستند سوم تحویل های جوهری و ساختاری مستلزم یکدیگر و سایر انواع تحویل اند چهارم تحویل توصیفی که به دشواری می تواند فارغ از تحویل تحویل های سه گانه هستی شنختی قابل تحقق باشد آشکار ا مستلزم تحویل نظریه ای بوده و مستلزم تحویل روش شناختی نیست پنجم تحویل های نظریه ای و روش مستلزم هیچ یک از انواع تحویل نیستند
خلاصه ماشینی:
"در این صورت آیا باید از همین منطق پیروی کرد و سایر سطوح سـاختاری مرتبـه بـالاتر را نیز پذیرفت ؟ یعنی آیا علاوه بر لحاظ کردن نقـش علـی سـاختار کـربن هـا در شـکل گیـری الماس ، لحاظ کـردن نقـش علـی سـاختارهای فرضـی تشـکیل شـده از چنـدین المـاس در شکل گیری یک انگشتر الماس نشان فرضـی نیـز ضـرورت دارد؟ اگـر از همـین کـربن هـا، ساختارهای مرتبه بالاتری تشکیل شد و از همین ساختارها دو مرتبه سـاختارهایی بـاز هـم مرتبه بالاتر و این روال تا آنجا ادامه یافت که وارد حوزه ی نباتی و حیوانی شدیم ، آیـا ایـن ساختارهای مرتبه بالاتر نیز به اندازه ساختارهای سطح فیزیک از واقعیت برخوردارنـد؟ آیـا می توان به نحوی مشروع برای آنها قائل به نقش هایی علی شد؟ روشن است که پاسخ منفی به پرسش های اشاره شده ، به معنای تأکید بر تحویـل گرایـی ساختاری خواهد بود؛ پاسخی که می تواند به دو شکل مطرح شود: شـکل نخسـت عبـارت است از این که هرگونه ساختار بلندمرتبه تر از مرتبه فیزیک نفی شده و هیچ نقشـی نیـز بـه لحاظ علی برای آن در نظر گرفته نشود؛ یعنی دایره علل و ساختارها به علل و سـاختارهای فیزیکی یا شیمیایی محدود شود."