چکیده:
شاید هرگز نتوان بطور دقیق و مسلم معلوم کرد که علم و فلسفه در کدام نقطه از عالم و در نزد کدام مردم شروع شد و چگونه رشد و تکامل یافت؛ ولی قدر مسلم این است که علم و فلسفه نمیتواند دارای یک زادگاه مشخص باشد. هرگز نباید تصور کرد که یک عده خاص و معینی یا ملتی مشخص آن را ساخته و پرداخته باشند، ولی اینکه کدام ملت گامهای اولیه را در بسط و ترقی و تکامل این معرفت پر ارج برداشتهاند، جای بحث است .در یکی دو قرن گذشته، پژوهشگران و شرقشناسان، مطالب مختلفی درباره فلسفه و مرکزیت علم و اندیشه به تحریر درآوردهاند که اغلب مغرضانه بنظر میرسد. عمده این متفکرین تلاش کردهاند که یونان و اروپا را اولین پایگاه و خاستگاه علم و فلسفه نشان دهند که اگر بخواهیم منصفانهتر قضاوت کنیم باید بگوییم که شاید چون منابع مکتوبی از گذشتههای درخشان علمی شرق و خاورمیانه در دسترس آنها نبوده است، بیشتر دچار اشتباه شدهاند و مدارک و شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد که علما و بزرگان مشهور یونانی به مصر، هند، بابل و ایران سفر کرده و با کولهباری پر از دانش، فلسفه و عرفان و اشراق به یونان بازگشتهاند و منابع موثقی وجود دارد مبنی بر اینکه کسانی همچون فیثاغورس و سقراط و... نزد مغان ایرانی تعلیم دیدهاند. بدین ترتیب، فلسفه مغان مادستان ایران زمین در تاریخ فلسفه، دانش و عرفان قومهای شرق و غرب جهان نقش ویژهیی داشته است و این فیلسوفان، از جمله استانس، گبریاس، پازاتاس و استرامپ سیخوس میباشند که به فیلسوفان خسروانی یا فهلویون شناخته میشوند که نقش مهمی را در انتقال دانش ایرانیان به سراسر جهان داشتهاند. بنابرین، در این نوشتار به دو تن از این فیلسوفان یعنی استانس
خلاصه ماشینی:
"وی روایت دیگری از گزانتوس لیدیایی نقل میکند که روزگار زرتشت شش هزار سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به یونان بوده است و از میان حکیمان معروف مغ از کسانی چون اوستاناس، استرامپسوخوس، گوبریاس وپازاتاس نام میبرد( 2 ) و درباره مغان میگوید که آنان بیشتر وقت خود را صرف عبادت خدایان میکنند و به قربانی و نماز میپردازند، از پرستش پیکرهها و بتها خودداری میکنند و بخصوص از نسبت دادن ذکورت و انوثت به فرشتگان میپرهیزند، سخن از عدل و داد میگویند و سوزاندن مرده را دلیل بیتقوایی میدانند و میگویند هوا پر از اشکالی است که چون بخار از آن بیرون میآید و این اشکال فقط بر افراد با بصیرت و تیزبین آشکار است، از بکار بردن تزئینات و خاصه از آراستن خود با طلا پرهیز میکنند، لباس سفید میپوشند و بر زمین میخوابند و خورش آنان نان خشک، پنیر و سبزیهاست.
( 62 ) صرفنظر از اینکه فیثاغورس از اعتقادات جهانشناختی و فلسفی ایرانیان باستان بسیار تأثیر پذیرفته و نگرههای او در آراء دیگر متفکران یونان باستان پیش از سقراط مؤثر بوده، این نگرش ذرهیی حکیمان ایران باستان در دانش کیمیا و شیمی ریشه دارد که سیمای برجسته و پرآوازه در این رشته، حکیم استانس مغ بزرگ ایرانی میباشد تا حدی که دموکریتوس آبدرایی در کتاب فیزیکای خود، اصول علمی طبیعت غالب را از استانس بنقل آورده است."