چکیده:
طلوع ایده حقوق بشر در سپهر اندیشه ،آغازگر تحولات گفتمانی در منظومه فکری انسان گشته است . در این میان گستراندن گستره حمایتی حق های بشر نسبت به بیماران ، نقطه عطفی است در گذار از رویکرد اخلاقی به بیمار به روی آورد عادلانه بدو. در «اخلاق فضیلت گرا» تیمار داشتن بیماربه مثابه یک فضیلت اخلاقی فردی ، و مبتنی بر نگاه ترحم محورانه به اوست ؛ در این گفتمان بیمار ضعیفی است که رهین فضلی خواهد بود که از سوی قوی به او تفضل شده است . در مقابل با نظاره کردن به منظره فرد بیمار از نظرگاه حقوق بشر، بیماری خاستگاه «حق » بیمار است . در این نگرش ، بیماری در بافت رابطه «حق - تعهد» تحلیل خواهد شد که براساس آن حمایت از بیمار تکلیفی است که دولت با مداخله حمایتی خود متعهد به آن می باشد.
خلاصه ماشینی:
"توصیه فضیلت گرایی به تیمار داشتن فرد بیمار و تأکید بر روا داشتن احسان بدو، بیش از آنکه برخاسته از اهتمام این مکتب نسبت به رفع نیازهای بیماران باشد ناشی از فرصت سازی برای تمسک به فضایلی است که لازمه اخلاقی زیستن و خوب بودن می باشد.
در این میان نظام حقوق بشر با هدف گذاری حمایت از بیمار در فهرست غایات ایده خود در پیمودن این مسیر گوی سبقت را از سایر رقبای اندیشه ای ربوده و تکیه گاه معرفتی مناسبی جهت بنای نهاد مراقبت از بیمار بر پایه های آن شده است .
بنابراین حق بیمار در معنای «حق داشتن » موجد رابطه حقوقی حق ـ ادعا میان فرد بیمار و دولت خواهد بود؛ به عبارت دیگر حق ـ ادعاهای حقوق بشری ماهیتی مطالبه ای دارند که لازمه آن وجود متعهدی در مقابل آن است و متعهد اصلی در اینجا دولت ها هستند.
کرامت انسانی اگرچه مفهومی انتزاعی و بالمآل متنازع فیه است ، لیکن می توان به نحو شهودی و نه نظری از وجود یک تلقی اجماعی در اطراف آن سخن راند؛ اینکه بیماری و نیازمندی های روییده بر قامت خمیده آن ، فرد بیمار را نیازمند یاری دیگران و مضطر بدان می سازد تا آن حدکه حتی برای رفع این اضطرار راضی به دست یازیدن به انجام هر خواسته و کاری می شود.
شخص بیمار نسبت به درمان شدن و رهایی از وضعیت نامطلوب بیماری حق دارد و از آنجا که درمان امری هزینه بردار است که ثقلت میزان آن به قلت امکان از عهده برآمدنش توسط بیماران می انجامد، دولت ها موظف هستند از رهگذر بیمه های درمانی به حمایت از اقشار آسیب پذیر بپردازند."