چکیده:
پلورالیزم (یا کثرت گرایی) دینی، یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین مباحث فلسفه ی دین است که بنابه دلایل مختلفی، در جامعه ی کنونی ما نیز شایعشده است . عبدالکریم سروش، که یکی از مهم ترین حلقه های جریان روشن فکری ایران است ، مهمترین مروج این نظریه در کشورمان نیز به شمار میآید. به نحوی که در ایران تقریبا پلورالیزم دینی را با آراء سروش می- شناسند. با آن که به طور کلی، نظریات وی متاثر از جریانات عمدهی فلسفی در غرب است ولیبا این همه ، تلاش چندانی برای نمایان ساختن وجوه متعدد این تاثیرپذیری صورت نگرفته است . هدف این مقاله ، آشکارسازی وجه پنهان بهرهمندی وی از دیدگاههای فلاسفه ای هم چون نیچه و ویتگنشتاین است ؛ وجوهی که به نظر میرسد کمتر به آنها توجه شده است ولی از نقش بسزایی در فهم بهتر آراء سروش برخوردارند. اهمیت این نقش ، هنگامی جلوه گر میشود که می بینیم هر گونه واکنشی(چه در تایید و چه احیانا در نقد آراء سروش) منوط به درکی بهتر از آثار اوست.
خلاصه ماشینی:
"ب) دیدگاه ویتگنشتاین : -زبان ابزاری است که می توان آن را برای اهداف مختلف بکاربرد -معنای هر واژه محصول متنی است که لفظ درآن بکار رفته وآن متن نیز به نوبه ی خود وابسته به کردارهای اجتماعی وشیوه زیستن وشکل زندگی است بعبارتی معنا امری عمومی واجتماعی است -بازی های زبان ناهمگن ومتنوع ونامحدود وگسترش پذیر است بنابراین دارای جوهری یگانه نمی باشندوصرفاواجد شباهت خانوادگی اندوهرکدام دارای قواعدخاص خود هستند - ملاک وعیاری برای ارزیابی بازیهای زبان وجود ندارد - بازی های زبانی مبتنی ومتکی برپیش فرض هاست وهیچ بازی زبانی نمی تواند پیش فرض خود را ثابت کندو هر بازی زبانی جزدر بازی زبانی ویژه خود قابل اثبات یا نفی نیست - بازیهای زبانی بر یکدیگرافضلیت وارجحیت ندارند -جهان فرهنگی قابل زیست یا همان بازی زبانی واسطه ومنظر فهم انسان می باشد وذهن ما در هرنوع درک فهمی مسبوق به سوابق وپیشینه هاست -ذهن ودرک انسان قادربه درک حقیقت مطلق نیست ج) دیدگاه سروش؛ - شناخت انسان مسبوق ومصبوغ به پیش فرضها وپیشینه های ذهنی است وبنابراین تفاسیرنیز متکی بر مسبوقات ذهنی انسان است - فهم انسان برساخته بشر است وامری اجتماعی وبیرونی است -کثرت مطلوب است -جهان فرهنگی قابل زیست انسان واسطه ومنظر فهم انسان است - معانی تؤام باتغییرتئوری هامتغیرمی شود -دانش تابع متحول شدن معانی در زبان است - تفاسیر وواقعیات چندوجهی است -مفاهیم ویژه هردین ناظر به همان دین است و بکارگیری آن در دین دیگرصحیح نیست -مفاهیم ادیان نامتناقض است - ادیان بر یکدیگرارجحیت وافضلیت نداردزیرا فاقدعیار وملاک ارزیابی وسنجش است ونیز هردین حاوی معیار در همان دین است - دسترسی به حقیقت مطلق امکان ناپذیر است ودرک هرکس از منظر خویش نسبت به حقیقت جزئی است اکنون مولفه های مشترک هر سه دیدگاه در یک فهرست نشان می دهیم تا قرابت اندیشه های این سه اندیشمند بوضوح ملموس و قابل مشاهده باشد."