چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی در دانش آموزان واجد و فاقد باورهای وسواسی انجام گرفت . نمونه این پژوهش شامل ۲۹۱ دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از این تعداد ۷۱ نفر دارای باورهای وسواسی آسیب شناختی بودند. همین تعداد دانش آموز فاقد باورهای وسواسی با همتاسازی از نظر جنس ، سن ، پایه و رشته تحصیلی انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های تنظیم هیجان و ذهن آگاهی پنج وجهی (FFMQ) بر روی آزمودنی ها اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند دو گروه در زیرمولفه های سرکوبی و ارزیابی مجدد راهبردهای تنظیم هیجان با یکدیگرتفاوت معنی داری دارند (>P). همچنین نتیجه پژوهش نشان داد بین دو گروه در ذهن آگاهی و زیرمولفه های عمل از روی آگاهی ، عدم واکنش به تجربه درونی و عدم قضاوت به تجربه درونی تفاوت معنی داری وجود دارد (>P).
The aim of this research was comparing the emotion regulation strategies and mindfulness in students with and without obsessive believes. The sample in this study consists of 291 participants which were selected through cluster sampling method. From these amount، 71 participants did have pathological obsessive believes. The normal group people were matched with the abnormal group considering sex، age and educational fields. Participants were asked to complete the emotion regulation and Five Facet Mindfulness Questionnaires (FFMQ). Data was analyzed through multiple analyses of variance (MANOVA). The result revealed that two groups have significant difference in subscales of suppression and reappraising of emotion regulation strategies. Also two groups had significant differences in mindfulness and subscales of acting with awareness، non reaction to inner experience and no judgment to inner experience.
خلاصه ماشینی:
"1- obsessive-compulsive disorder (OCD) 2- Rachman 3- Salkovskis 4- Abramowitz 5- Belloch 6- situation-specific 24 به لحاظ نظری در OCD، ارزیابی های منفی افکار مزاحم و ناخواسته ، در سه حوزه مشخص شده است که عبارتند از: اهمیت تفکرات : ارزیابی هایی که اشاره می کنند وجود و معنای تفکرات تهدیدبرانگیز است یا از نظر شخصی اهمیت دارد.
داده های اولیه نشان می دهند بیماران OCD، در مقایسه با گروه کنترل و نمونه های غیربالینی ، در سه فاکتور از پنج فاکتور ذهن آگاهی و به اضافه نمره کل ، به طور معناداری 1- Kabat-Zinn 2- Amber 3- Goldin 4- Gross 5- Allen 6- Knight 7- Shapiro 8- Brown 9- Biegel 10- Jain 27 پایین تر بودند.
این تفاوت در نمرات ذهن آگاهی کلی و مؤلفه های آن یعنی عمل آگاهانه ، عدم قضاوت و عدم واکنش در بین دانش آموزان واجد و فاقد باورهای وسواسی می باشد.
در حقیقت افراد دارای باورهای وسواسی کاذب از سرکوبی به عنوان یک راهبردی برای تنظیم هیجان خود استفاده می نمایند در صورتی که تنظیم ناسازگارانه هیجان می تواند به رشد اختلالات اضطرابی و خلقی کمک نماید، وقتی افراد از روی عادت هیجان هایشان را سرکوب می نمایند، هیجانهای منفی بیشتر، هیجان های مثبت کمتر، مشکلات اجتماعی و کیفیت پایین زندگی را تجربه می کنند که چنین تجاربی آنها را بیشتر به اختلالات اضطرابی و خلقی آسیب پذیرتر می سازد (گروس وجان ، ۲۰۰۳)."