چکیده:
بحث وحدت وجود (با تفاسیر پر شماری که از آن ارائه شده است ) از دشوارتر ین مباحث عرفان و فلسفه است ؛ بحثی که مبتنی بر شهود عارف است و در قرن ها قبل از اسلام ریشه دارد. مقاله حاضر که درصدد بر رسی ادلة وحدت شخصی وجود با روش توصیفی _ تحلیلیو رویکردی انتقادی است ، پس از بیان مدعای وحدت شخصی و تمایز آن با وحدت تشکیکی وجود در فلسفه ، به بر رسی مهم تر ین ادلة وحدت وجود پرداخته و در پایان ، اصولی را برای فهم بهتر مدعای عرفا در بحث وحدت شخصی وجود ذکر کرده است . ادلة وحدت شخصی را میتوان در چهار دستة شهود، گزارش های متواتر این شهود، آیات و روایات ، و براهین عقلی جای داد. به نظر میرسد در این میان ، شهود میتواند به منزلة بهتر ین دلیل بر مدعای وحدت شخصی معرفی شود؛ البته درصورتیکه محتوای شهود، دقیقا همان مدعای وحدت شخصی باشد. عدم وابستگی عرفان عملی به فهم دقیق این مسئله در عرفان نظر ی، لزوم پذیرش کثرت ، تمایز خدا و خلق ، و نفی حلول و اتحاد از اصولی هستند که باید در مسئلة وحدت شخصی وجود کانون توجه قرار گیرند.
خلاصه ماشینی:
"شهود وحدت شخصی اگر کسی در مسیر عبودیت گام بردارد و به شهود عرفانی وحدت وجود دست یابد، به دلیلی بیش از این برای اثبات مدعا نیاز نخواهد داشت و هیچ کس نمیتواند او را در شهودش تخطئه کند و شهود او را معتبر نداند؛ شهودی که با ظواهر آیات و روایاتی که ذکر خواهد شد، تأیید میشود و پشتوانة خوبی برای عارف واصل فراهم میکند: «وبناء معتقداتهم ومذاهبهم علی المشاهدة والعیان وق_الوا نحن اذا قابلنا و طبقنا عقائدنا علی میزان القرآن والحدیث وجدنا منطبقة علی ظواهر مدلولاتهما من ٕ غیر تأویل فعلمنا أنها الحق بلا شبهة و ریب » (صدرالمتألهین ، ١٩٨١م ،ج ٢، ص ٣٤٢).
ایشان در جای دیگر و در ضمن تقریر برهان بینهایت میگوید: اگر چیز ی در قبال خداوند موجود باشد، هرچند وجودش عین ربط باشد، لازم میآید که خداوند هستی محدود باشد؛ لیکن این تالی و لازم باطل است ؛ پس مقدم و ملزوم هم مانند آن باطل خواهد بود و بیان تلازم بین مقدم و تالی همان است که نامتناهی مقابل ندارد و غیر محدود جایی برای غیر خود نمیگذارد، هرچند آن غیر عین ربط به او باشد (جوادی آملی، ١٣٨٧، ج ١، ص ٦٤).
با مراجعه به مباحثی در عرفان نظری مانند حضرات خمس (صقع ربوبی، عالم عقل ، ع_الم مثال ، عالم ماده ، انسان کامل )، اسمای الهی متکثر، بینهایت و گاه م_تقابل ، اع_یان ث_ابته و اع_یان خارجه ، تشکیک در ظهورات ، و تمایز احاطی بین حق و خلق میتوان به این نتیجه دست یافت که عرفا نه تنهاکثرات را نفی نکرده اند، به تحلیل جمع بین کثرات از یک سو و وحدت شخصی وجود از سوی دیگر پرداخته اند."