چکیده:
میان قوة وهم و شیطان شباهت های بسیاری وجود دارد؛ تا جایی که میتوان وهم را در مملکت وجود انسان که عالم صغیر است به شیطان تشبیه کرد و شیطان را وهم عالم کبیر دانست . لذا شناخت هر یک از واهمه و شیطان میتواند ما را در شناخت دیگر ی یاری رساند؛ همان طور که صدرالمتألهین در آثار خود این کار را انجام داده است . نقش وهم در وجود شیطان ، نقشی اساسی است و از نظر صدرالمتألهین سقف ادراکات شیطان و نهایت علمی که او میتواند بدان دست یابد ادراکات وهمی است و او قدرت رسیدن به ادراکات ناب عقلی را ندارد؛ بنابراین شیطان در نهایت جهل مرکب است . از سوی دیگر تنها راه نفوذ شیطان به نفس انسان ، قوة وهم است و او برای اضلال انسان راه نفوذ دیگر ی ندارد. از این جهات و نیز جهات دیگر ، رابطة شیطان و قوة وهم بسیار مستحکم است و هرچه یکی بیشتر شناخته شود، دیگر ی نیز بهتر شناخته شده است . این مقاله به دنبال شناخت و تصویر صحیح تر از واهمه و شیطان به وسیلة مقایسة آنها و بیان رابطة آنها با یکدیگر است که نتیجة عملی آن انگیزش به سوی طلب معرفت و جلوگیر ی از نفوذ شیطان و حرکت به سمت کمال انسانی است .
خلاصه ماشینی:
"از نظر صدرالمتألهین اینکه در شریعت آمده است که ش_یطان م_جبول و م_فطور ب_ر اغ_وا و اضلال و افساد و تباهی و بزرگیطلبی و ادعای برتری است همه به مقتضای طبیعت اوست که آتشین بودن بر او غلبه دارد و تعلق به این طبیعت ، سبب هلاکت است (صدرالمتألهین ، ١٣٥٤، ص ١٩٦؛ همو، ١٣٦٦،ج ٥، ص ٢٢٣)؛ همان گونه که احکام طبیعت بر شیطان غ_الب است و تعلق شدید بین نفس و بدن او وجود دارد و به عبارتی، وهم سلطان قوای اوست ، همین وهم و لشگریان وهم به ویژه شهوت و غضب نیز ابزار او و راه نفوذ او هستند و جز با وهم قادر نیست به اهداف خود دست یابد، نه در خود و نه در دیگران .
این مطلب تنها به دخالت های افراد دیگر در زندگی انسان مربوط نیست ، بلکه قوة وهم که در هر انسانی وجود دارد و مجرای وساوس شیطان است نیز گرچه در نگاه اول از حزب شیطان قلمداد میشود، به وجهی از حزب خداست ؛ چراکه همان طور که در قسمت های قبل اشاره کردیم ، ن_زاع وهم با عقل و مقاومت های عقل و تجاربی که عقل در این م_یدان کسب م_یکند رف_ته رفته س_بب تقویت عقل میشوند؛ تا آنجا که وهم را به تسخیر کامل خود درآورد و با سلاح برهان و یقین ، زبان جهل و مغلطه و سفسطه را ببندد (صدرالمتألهین ، ١٣٦٣، ص ١٦٥_١٦٦؛ همو،١٣٦٦،ج ٥، ص ٢٢)."