چکیده:
یکی از مباحث مهمی که دانشمندان علوم دینی را متوجه خود ساخته، «رابطه مخلوقات با خداوند» است. فیلسوفان و عرفا نیز در این مسئله اظهارنظر کرده و مطابق مبانی خویش به تبیین رابطه مخلوقات با خداوند پرداخته اند. تداخل وجودی یکی از نظرات بدیعی است که دیدگاهی تازه را در این مسئله مطرح ساخته است. مطابق این نظریه، وجود نامتناهی خداوند در عین آنکه در همه ساحت ها و مواطن وجودی حاضر است و هیچ موطنی خالی از وجود وی نیست، منافاتی با وجود حقیقی مخلوقات نخواهد داشت؛ به گونه ای که وجود خداوند متداخل در مواطن وجودی مخلوقات خواهد بود. مطابق این نظریه، مخلوقات نیز مانند خداوند وجود حقیقی دارند؛ اما موطن وجودی آنها جدا از موطن وجودی خداوند نخواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت مستلزم تناهی وجودی خداوند است، بلکه مخلوقات در همان موطن وجودی خداوند داخل اند؛ به نحوی که هر معلولی به اندازه و مرتبه وجودی خود متداخل با وجود خداوند است. این مقاله با بیان دقیق معنای تداخل و تفاوت آن با الفاظ قریب المعنی به تبیین نظریه تداخل وجودی پرداخته و در پایان شواهدی از آیات و روایات نیز برای آن بیان کرده است.
خلاصه ماشینی:
"در مقابل این دو دیدگاه، نظریه تداخل وجودی از سویی مانند دیدگاه فلاسفه مخلوقات را دارای وجود حقیقی می داند، و از سوی دیگر خداوند را واجد کمالات معلول، بلکه حاضر در همه مواطن هستی می نماید؛ بدین معنا که وجود خداوند، متداخل در مواطن وجودی مخلوقات است؛ ازاین رو درحالی که وجود مخلوقات به صورت حقیقی پذیرفته می شود، هیچ موطنی خالی از وجود خداوند نیست و خداوند در همه مواطن هستی حضور دارد، و به همین جهت، عدم تناهی خداوند نیز مورد قبول قرار می گیرد.
درباره تداخل موجودات مخلوق در وجود خدای سبحان باید توجه داشت که اگرچه وجود خداوند نامتناهی است و همه مواطن وجودی را پر کرده و هیچ موطنی خالی از وجود او نیست، این وجود نامتناهی مانع از وجود داشتن موجودات دیگر (معالیل) در آن موطن نیست؛ یعنی علاوه بر آنکه در یک موطن وجود خداوند حضور دارد، مخلوقات نیز حاضرند و وجود دارند، و مراد از اینکه خداوند در موطن وجودی موجودات دیگر حضور دارد آن نیست که صرفا واجد کمالات معالیل است؛ بلکه حاضر در موطن و متن وجودی آنها بوده، متداخل در همان موطن وجودی است.
در مقابل دو دیدگاه یادشده، نظریه «تداخل وجودی» از سویی مانند نظر فلاسفه، مخلوقات را دارای وجود حقیقی می داند و از سوی دیگر، عدم تناهی خداوند را نیز نشان می دهد؛ به نحوی که نه تنها خداوند را واجد کمالات معلول (به نحو اشرف) بلکه حاضر در همه مواطن هستی می داند؛ بدین معنا که وجود خداوند، متداخل در مواطن وجودی مخلوقات است؛ ازاین رو درحالی که وجود مخلوقات و مغایرت آنها با وجود خداوند به صورت حقیقی پذیرفته می شود، هیچ موطنی خالی از وجود خداوند نیست و خداوند در همه مواطن هستی حضور دارد؛ به همین جهت، عدم تناهی خداوند نیز مورد قبول قرار می گیرد."