چکیده:
علامه طباطبائی می گوید مفاهیم تنها از طریق ماهیات در ذهن ایجاد می شوند و بنابراین مفاهیم فلسفی نیز از ماهیات یا معقولات اولی به وجود می آیند. وی در نظریه تعقل خود، میان دو گروه از مفاهیم حقیقی و اعتباری تفاوت قایل می شود. این دو گروه از معقولات همان معقولات اولی و ثانی منطقی و فلسفی هستند که البته علامه طباطبائی با نگاهی ویژه به آنها می پردازد و روش شکل گیری آنها را در ذهن بیان می کند. او مفاهیم اعتباری را به سه دسته مختلف تقسیم می کند: مفاهیم ذهنیه که از دیگر مفاهیم ذهنی ایجاد می شوند؛ مفاهیم اعتباری که از مقایسه نفس با افعال و قوایش در ذهن شکل می گیرند و قسمی دیگر از مفاهیم اعتباری که از مستقل لحاظ کردن حکم در قضایا به وجود می آیند. مفاهیم اعتباری که از حکم در قضایا به وجود می آیند، نسبت به دو قسم قبلی از اهمیت بیشتری برخوردارند؛ چراکه شامل مفاهیم بنیادین فلسفه مثل وجود، عدم، وحدت، کثرت، قوه و فعل هستند. نقطه قوت این نظریه روشن کردن نحوه ایجاد مفاهیم اعتباری و کیفیت حفظ مطابقت بین مفهوم ساخته شده توسط ذهن و مصداق حقیقی آن در خارج در مورد مفاهیمی است که به رغم داشتن مصداق در خارج، در ذهن ساخته می شوند. البته هرچند اقدام علامه در توضیح چگونگی شکل گیری این مفاهیم بدیع و اساسی است، این نظریه از چند منظر درخور نقد است که مهم ترین آن خلط بین حکم در تصدیق، و وجود رابط در قضایاست که به منزله منشأ مفهوم وجود معرفی شده است.
خلاصه ماشینی:
"وی استناد و حمل مفاهیمی چون وجود و عدم را بر خارج پیش فرض می داند و می گوید باید برای این مفاهیم نیز حکایت از خارج در نظر گرفت؛ اما ازآنجاکه این مفاهیم از خارج اخذ نشده اند و خود ذهن آنها را ساخته است، نمی توان استناد آنها را مانند ماهیات دانست.
به این ترتیب مفهوم وجود که حاصل از حکم است، هرچند توسط نفس ایجاد شده و مانند ماهیات مستقیم و به صورت انفعالی حاصل نمی شود، این فعل نفس، اختراع مفهوم وجود بدون توجه به خارج نیست؛ زیرا در حکم، جنبه علمی و حکایت از خارج نیز مطرح است.
در هر صورت باید توجه داشت که می توان با اصلاح بیان علامه درباره حکم، اصل نظریه وی را حفظ کرد و وجود رابط در قضایا را منشأ مفهوم وجود دانست؛ به این صورت که وجود رابط در قضایا همان حکم در تصدیق است که در قضیه ظهور کرده است؛ در نتیجه حکم و نسبت حکمیه که دارای ویژگی فعلی و انفعالی اند و این ویژگی موجب حفظ حکایتگری مفهوم وجود از حقیقت آن می شد، به نحوی در وجود رابط در قضایا حضور دارند، و فی نفسه لحاظ کردن چنین وجود رابطی، مفهوم وجود را حاصل می کند.
نتیجه گیری نظریه علامه طباطبائی درباره اعتباریات را باید بخش مهمی از نظریه ایشان در مورد معقولات دانست؛ چراکه او در این موضوع به بحث در مورد مفاهیم بسیار مهمی مانند وجود و ملحقات آن می پردازد که مفاهیم اصلی فلسفه به شمار می آیند و ضمن بیان اینکه این مفاهیم در ذهن ساخته می شوند، رابطه آن با خارج و واقع نمایی آنها را تبیین می نماید."