چکیده:
مصیبت نامه طولانیترین و به قولی آخرین مثنوی از مثنویهای سه گانه داستانی عطار است . روایت سفر سالک فکرت در این مثنوی با داشتن ویژگیهای خاص روایی و با داشتن شاکله ای ٨١ که از عرفان و آموزه های عرفانی نشات گرفته است ، امکان مطالعه روایت شناسانه را دارد. در این مقاله روایت سفر سالک از دیدگاه تزوتان تودوروف مورد مطالعه قرار میگیرد. از میان نمودهای سه گانه ای که تودوروف برای مطالعه روایت پیشنهاد میکند، نمود کلامی برای مطالعه این روایت در نظر گرفته شده است . بررسی چهار عنصر وجه ، زمان ، دید و لحن در این نمود، نشاندهنده برتری وجه گزاره اخباری در روایت ، برابری زمان و روایت در بخش وسیعی از ماجرا و بسامد زیاد روایت تک محور در حوزه زمان ، زاویه دید بیرونی در حوزه دید، و توجه خاص راوی به «او»ی سالک در وهله نخست و «تو»ی مخاطب در وهله دوم در زمینه لحن است
خلاصه ماشینی:
"شاعر برای تبیین مفاهیم اولیه و روشن کردن ابعاد متعدد معنایی و رمزی و ماورایی روایت ، در ٣٢ بیت توضیحاتی مبسوط ارائه ، و به مخاطب توصیه میکند تا آن را از زبان حال بنگرد و نه زبان قال : زین بیان مقصود من آن است و بس تـا گـر از سـالک زنـم از تـو نفـس کو بر جبریل رفـت و فـوق عـرش یا ز فوق العـرش آمـد تـا بـه فـرش یــا بــر افــلاک شــد پــیش ملــک یا به زیر خـاک شـد سـوی سـمک (همان ، ١٥٩) پس از اینکه داستان آغاز میشود، راوی بار دیگر در داستان حضور مییابد و با مخاطب به گفت وگو مینشیند: راه دور اســت و پرآفــت ای پســر راه رو را مــــیببایــــد راهبــــر گــر تــو بــیرهبــر فروآیــی بــه راه گر همه شیری فرو افتی بـه چـاه (همان ، ١٦٤) پس از بیان ١٣ بیت در خطاب به روایت شنو، راوی دوباره به قصه گویی بازمیگردد؛ اما پس از ذکر اندک ابیاتی، هنگامی که سالک با پیر آشنا میشود و جانی تازه مییابد، راوی دوباره به درون داستان میآید تا درباره حضور ناگهانی پیر اظهارنظر کند: جذبــه ای بــود از عنایــت دررســید کفـر بگریخـت و هـدایت دررسـید سال ها بایـد کـه تـا یـک قطـره آب در دل دریــا شــود در خوشــاب ..."