چکیده:
نوشتار حاضر درصدد است تا تقابل گفتمانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی را در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بررسی کند. در این تحقیق از چارچوب نظری لاکلاو و موف همراه با عناصر و مفاهیمی از نظریه فرکلاف و از تحلیل گفتمان به عنوان روش تحقیق بهره برده شد. ضمن بیان زمینههای بروز و ظهور این دو گفتمان در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی، برای تحلیل تقابل گفتمانها در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری متون مطبوعاتی وابسته به یک نماینده اصولگرایان و دو نماینده اصلاحات بهطور جداگانه از طریق تحلیل متنی بررسی شد. تحلیل متن نشان داد احمدینژاد به عنوان نماینده اصولگرایان در دوره دهم تغییرات چشمگیری را در مفصلبندی سیاسی خویش صورت داده بود. در مرکز مفصلبندی او "ملت" به عنوان نقطه کانونی نشسته بود. "مدیریت صالح در دو فرم مدیریت مردمی و مدیریت جهان"، "دولت اسلامی"، "عدالت اجتماعی" و "دیپلماسی شالودهشکن عدم تعهد" گفتمان وی را تشکیل میدادند. مفصلبندی گفتمانی موسوی با دالهای "آزادی"، "جامعه مدنی"، " قانون"، "تشنجزدایی"، "صداقت یا شفافیت" حول دال مرکزی "مردم" تشکیل شده بود. مفصلبندی سیاسی کروبی نیز آرایشی شبیه گفتمان موسوی داشت با این تفاوت که نشانه "حقوق شهروندی" در گفتمان کروبی اضافه شده بود. نتیجه تحقیق نشان داد مفصلبندی سیاسی موسوی و کروبی با اختلاف بسیار اندکی نسبت به هم، مشابه مفصلبندی سیاسی مصطفی معین در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری بود و هرسه آنها تجددگرایی را در گفتمان خود منعکس کرده بودند. در این دوره از رقابتها، گفتمان اصولگرایی توانایی منحصر به فردی را از خود در قطبی کردن جامعه به نمایش گذاشت که در نهایت همراه با تازه سازی ارکان مفصلبندی گفتمانش توانست هژمونیک شود. تحلیل متون نشان داد گفتمان اصلاحات در انتخابات دهم دچار تصلب معنایی و شکلی است؛ به این معنا که در این دوره مفصل بندی پیشین خود را تکرار کرد ه بود که به دلیل انطباق نیافتن بر نظام دانایی حاکم بر جامعه و عدم آگاهی دقیق از وضعیت سیاسی کشور و رقیب نتوانست بر ایستارهای جامعه وقوف و سیطره یابد .
خلاصه ماشینی:
"ضمن بیان زمینههای بروز و ظهور این دو گفتمان در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی، برای تحلیل تقابل گفتمانها در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری متون مطبوعاتی وابسته به یک نماینده اصولگرایان و دو نماینده اصلاحات بهطور جداگانه از طریق تحلیل متنی بررسی شد.
تحلیل متون نشان داد گفتمان اصلاحات در انتخابات دهم دچار تصلب معنایی و شکلی است؛ به این معنا که در این دوره مفصل بندی پیشین خود را تکرار کرد ه بود که به دلیل انطباق نیافتن بر نظام دانایی حاکم بر جامعه و عدم آگاهی دقیق از وضعیت سیاسی کشور و رقیب نتوانست بر ایستارهای جامعه وقوف و سیطره یابد .
ج) چگونگی تحلیل متون در تحلیل متون با در نظر گرفتن تحقیقات صورت گرفته مشابه علاوه بر بررسی مضمونی و محتوایی از روش مقایسه که راهی مهم برای درک ساختار گفتمانی یک متن و مقایسه آن با دیگر متون است بهره برده شده است زیرا متنها همچون هر گفته یا نوشته دیگر بهویژه در یک فضای تبلیغاتی معنای خود را بر اساس تمایز با دیگری یا آنچه که از آن به "متفاوت بودن با گفته یا نوشته دیگر" نام میبرند کسب میکنند (Jorgensen & Philips, 2002:149).
گفتمان موسوی در دور دهم ریاست جمهوری نو و تازه نبود بلکه همان مفصلبندی دالهای مورد نظر گفتمان اصلاحات در دورههای قبل بود که بنا به ضرورت تاریخی و شرایط سیاسی و اجتماعی و به ویژه مفصلبندی گفتمان رقیب، شعارها و کارکردهای گفتمان مسلط در مدیریت کشور، دال شفافیت (صداقت) و تعامل با جهان (تشنجزدایی یا اعتمادسازی) در ساختار معنایی مربوطه به آنان پیوستند."