چکیده:
ابوالحسن غفاری کاشانی، مورخ ایرانی قرن دوازدهم هجری، در تثبیت اندیشة تاریخنگاری در عصر زندیان، بسیار تاثیرگذار بوده است. این نوشتار با توجه به جایگاه تاریخنگاری غفاری کاشانی در ایران، میکوشد زندگی، خاستگاه اجتماعی و نیز روش و بینش تاریخنگارانة وی را واکاوی کند. گلشن مراد اثر غفاری کاشانی با برخورداری از منظومة فکری و روش تاریخنگارانه, از متون تاریخی مهم این دوره به شمار میرود که در ادوار بعد به الگویی برای مورخان تبدیل شد. بینش و روش تاریخنگاری غفاری کاشانی موضوعی است که تاکنون از دید پژوهشگران به دور مانده است؛ بنابراین، مسئله در این پژوهش آن است که با روش توصیفی و تحلیلی، بینش و روش تاریخنگارانة غفاری کاشانی شناسانده شود. ازاینرو پژوهش حاضر از آن جهت که بهطور مستقل به شناسایی و واکاوی تاریخنگاری غفاری پرداخته، از اهمیتی دو چندان برخوردار است. نظام فکری و اندیشههای وی بر مولفههایی همچون سلطنتگرایی، مشیتگرایی، نخبهگرایی و انتقاد استوار بوده است.
Insight and method of historiography and historical perspective of Abu’l-Ḥasan Ḡaffāri Kāšāni Mirza Abu’l-Ḥasan Ḡaffāri Kāšāni، Iranian historian of the twelfth century AD، the Historiography in era Zand، has been much influence، has been very effectived، This article according to the place of his historiography، which endeavors of life، social origin، method of analysis and insight to his. Ḡaffāri’s Golšan-e morāi having intellectual System historiographical approach of this course is one of the major historical periods later became a paradigm for historians. Insight and method of historiography Ḡaffāri Kashani an issue that remained so far away from the vision the researchers، so the question in the this research it is descriptive and analytical using، and insight and method on be introduced Ghaffari Kashani .Therefore present study to identify the and explore the it in order to that independently paid historiography Ghaffari، is unique in of its kind. He intellectual thought component-based systems such as the monarchy the integration، Providence oriented، elitism، and a Critical.
خلاصه ماشینی:
ازجمله آنها میتوان به مقدمة نسبتا طولانی غلامرضا طباطبایی مجد و نیز یادداشت ایرج افشار بر چاپ موجود این اثر اشاره کرد (غفاری کاشانی، 1369: 1 تا 21)؛ همچنین رضا ناروند که در اثر تحقیقاتی خود در باره زندیان، در مبحثی با عنوان بررسی منابع و مآخذ تاریخی دورة زندیه به غفاری کاشانی پرداخته است (ناروند، 1354: 282 تا 289( و نیز نباید از پژوهش جان پری با عنوان بررسی و ارزیابی منابع دوره زندیه در اثر وی کریم خان زند:تاریخ ایران بین سالهای 1747-1779م (پری،1381: 420 و 421) غافل ماند.
دسته دوم پژوهشها، شامل سلسله مقالاتی است که بیشتر، به زیستنامه غفاری و نسخهشناسی گلشنمراد توجه کردهاند؛ ازجمله آنها مقاله رضا ناروند با عنوان نسخه خطی گلشنمراد (ناروند، 1354: 354)، تحقیق فریدون شایسته با عنوان نگاهی به کتاب گلشنمراد (شایسته،1380: 68 تا 70)، پژوهش هاشمزاده محمدیه با عنوان نکاتی در باره دو وقایعنگاری مهم دوره زندیه (هاشمزاده محمدیه، 1385، 155)مقاله غلامرضا ورهرام با عنوان پژوهشی در منابع تاریخ ایران در عصر زند (ورهرام، 1365: 313 تا 340) و نیز، تحقیق یحیی ذکاء در ذیل مدخل ابوالحسن مستوفی (ذکاء، 1372: 5/358 تا 360) شایسته یادآوری است.
خلاصه کلام اینکه غفاری کاشانی با توسل به اندیشههای مشروعیتساز همانند بخش نظریه ایرانی سلطنت (فره ایزدی)، نظریه پیوند با پادشاهان اسطورهای و باستانی ایران و متوسلشدن به مشروعیت تیموری و صفوی و نیز بازخوانی و تفسیر اسلامی از این نظریات، نقش پادشاهفرمانروا (کریمخان زند) را گسترش بخشیده است؛ بدین ترتیب، در روایت وی، حاکم نقش برجسته و پررنگ داشته است و در کنار وی، سایر طبقات عالی جامعه نیز نقش حاشیهای را بر عهده داشتهاند (غفاری، 1369: 35 و 42 و 49 و 76 و 93 و 94 و 202 و 260 و 352).