چکیده:
این نوشتار سعی در بازنگری و تقویت جایگاه «ریاضت نفس» در نظام تربیتی و اخلاقی اسلام دارد؛ ریاضت، روح انسان را «قوت» و «خضوع» میبخشد و این دو خصلت، ضامن موفقیت در همه عرصهها اعم از فردی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، دنیوی و اخروی هستند؛ ریاضت به دو قسم اختیاری و غیراختیاری قابل تقسیم است که تمام تکالیف شرعی در قسم اختیاری جای گرفته و مقصود از ریاضت غیراختیاری، ابتلائات و امتحانات الهی است؛ این دو قسم، مکمل یکدیگر در فرآیند تربیت انسانند و با فلسفه خلقت انسان گره خوردهاند؛ فلسفه تبعید انسان به محنتکده دنیا، اشرفیت نفس او در میان سایر مخلوقات بود که او را در معرض خطرناکترین رذیلت اخلاقی یعنی غرور و تکبر قرار داد؛ از آنجا که علاج هر رذیلتی با ضد آن است، ریاضت تنها مسیری بود که نه تنها انسان را از رذیلت تکبر پیراست بلکه او را به زیباترین فضیلت اخلاقی یعنی محبت و عشق الهی نیز بیاراست.
As a concept being discussed in mysticism, austerity goes within a different direction in religious texts, especially the verses and hadiths. According to Islamic educations, austerity gives strength and humility to human soul and these two traits guarantee success in all areas including individual and social, economic and political, as well as mundane and eternal aspects. Austerity is divided into two voluntary and involuntary types that all religious obligations fall within the voluntary type. By involuntary austerity, we mean the divine hardships and tests. These two types are each others complement in the process of human education and are tied to the philosophy of human creation. The philosophy of exiling human to the tribulations of the mundane world, and the superiority of his soul among the other creatures exposed him to the most dangerous ethical disorders i.e. pride and arrogance. Since the remedy of every vice is by its opposite, austerity is the sole path in which not only human vice of pride will be refined but also it will tie him to the most beautiful ethical virtue i.e. divine love and kindness.
خلاصه ماشینی:
(مصباح یزدی، 1384: 343) از طرفی، کسب هر موفقیتی، فینفسه و صرفنظر از بحث تربیت، به انسان حس بزرگی، عزت، غرور و اعتماد به نفس میبخشد که اینها در تضاد با حس عبودیت و تواضع هستند؛ ازاینرو در نظام تربیت الهی هر شکوفایی، باید با یک شکستن همراه باشد؛ شکستن غرور ناشی از آن شکوفایی؛ این وجه تمایز مهم تربیت دینی از تربیت غیردینی و دلیل نیازمندی دائم انسان به ریاضت نفس است؛ حتی موفقیتهای عبادی و اخلاقی مطرح در حوزه دین نیز از منظر دقیق اخلاقی و تربیتی، بینیاز از ریاضت نیستند؛ چراکه عبادت ظاهری نیز از این نظر که نزد مؤمنان امتیاز شمرده میشوند، دائما در معرض غرورآفرینی هستند و غرور پیدا کردن در مورد هر فضیلت، مانند علف هرزهای است که اطراف آن میروید و ریاضت، تنها ابزار وجین کردن آن است؛ زیرا ضد غرور و تکبر، تواضع و شکستگی است و هر عامل شکنندة نفس، در حقیقت یک نوع ریاضت برای آن است؛ چه اختیاری باشد و چه غیراختیاری؛ بنابراین هر یک از فضایل اخلاقی به غیر از «ملکه عبودیت» نیز میتوانند منشأ غرور و خودبینی در انسان گردند؛ «من همانم که فداکارم»، «من همانم که شجاعم»، «من همانم که به مردم خدمت کردم»؛ تا وقتی سخن از منیت هست، سخن از تربیت نخواهد بود و ریاضت نفس دقیقا همین منیت را هدف قرار میدهد؛ حتی اعتماد به نعمتهای حلال دنیوی و تعلق خاطر به آنها، برای تربیتشدگان خاص الهی، نقطه ضعف شمرده میشود و بایستی به وسیله ریاضت جبران شود؛ تمام رنجها و امتحانات سخت الهی در زندگی انبیا در همین راستا بوده است؛ تا جایی که حضرت ابراهیم× مأمور به ذبح فرزند پاکش اسماعیل میشود: «إن هذا لهو البلاء المبـین».